امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دیالوگ های ماندگار رمان
#81
سلام عزیزانxcvk

با کمک شما خوبان ، اینجا قراره مجموعه ای از توصیفات ، جملات شیرین و جذابی که در رمان های مختلف خوندید و به دلتون نشسته گردآوری بشه .


هدف از این کار هم کمک به قلم نویسنده های انجمن هست و هم اینکه بازدیدکنندگان جملات شیرین این تاپیک رو بخونن و ازش لذت ببرن .


لطفا همکاری کنید تا کنار هم با آثار فاخر و توصیفات زیبای رمان ها آشنا بشیم



لطفا به همراه متن ، اسم رمان هم ذکر بفرمایید


با تشکر mara

پاسخ
سپاس شده توسط:
#82
امیدوارم حمل بر گستاخی و پررویی و ... بنده نشه اما چون فعلا مشغول نوشتن رمان خودمم این جمله ی پست آخر، به دل خودم نشست و خواستم به عنوان نمونه اینجا بزارمش


صدای مادر، مانند لالایی موزون عاشقانه ،کودک ناآرام احساس کیان، را رام کرد.

رمان از نسل آفتاب-ثمین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#83


مگر چند كوروش در دنيا وجود داشت كه حنا را با اين لحن بيان كند؟

جوري كه انگار بر روي حرف نون يك تشديد بگذاري، جوريكه فقط كوروش صدايش ميزد.


رمان فاصله ها -آیناز عزیز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#84
طاها با اخم هايي كه هر لحظه با ديدن معصوميت آن چشمان سرخ بازتر از قبل ميشد ، ميخ نگاه متفاوت حنانه شده بود. نگاهي كه اينبار قلبش را نشانه گرفت...قلبي كه انگار ديگر مال خودش نبود

رمان فاصله ها -آیناز عزیز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#85
آخر مگر ميشد اين چشمان غمگين و گستاخ را ديد و عاشقشان نشد، لعنتي ها قلبش را ميلرزاندند.

رمان فاصله ها -آیناز عزیز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#86

نفسش قطع شده بود . هوارا گم کرده بود
.



گیسوان بلند و موج دارش همراه با اواز باد به رقص در امد

رمان تپش قلب-ft-samadi عزیز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#87
یکی تویی و یکی من...با این ماه که هنوز هم این شهر را تحمل می کند...همین سه تا بس است..حتی اگر ماه هم نبود...من قانعم...به یک تو و یک من..مگر میان تو و ماه فرقی هم هست؟!ای کاش بود...آن وقت شاید همه چیز جز تو معنایی داشت..اما...حالا که ندارد...حالا همه چیز تویی..تمام شعرهایی که با عشق می خوانم...تمام روزهای خوب...تمام لبخندهای من...تمام گناه های با لذت...تمام زندگی...همه چیز تویی...چیز دیگری هم اگر جز تو بود...فدای یک تبسمت!


در همسایگی گودزیلا-آنیلا

پاسخ
سپاس شده توسط:
#88
خودم را نخواهم بخشید ، تو هم مرا نبخش چون دیر فهمیدم که رهاورد سفرم به سمت تو کولباری درد بود و بار اضافه بر قلب هایمان
بی تو ، با عشق - samin banoo
زندگی شهد گل است
زنبور زمان میخوردش
انچه میماند
عسل خاطره هاست
پاسخ
سپاس شده توسط:
#89
بدوم و بدوم..بی انکه به گذ شته ام که همچون مردابی مرا احاطه کرده بود فکر کنم

***

زندگی گفت چه بود حاصل من..عشق فرمود انچه خواهد دل من..عقل نالیدکجا حل شود این مشکل من..مرگ خندید که درمنزل من

***

احساس میکنم وارد سلولی شدم که بوی مرگ میدهد

***

چشمانش مانند جهنمی شعله ور بود میتوانستم خودم را ببینم که در این جهنم در حال سوختنم

***

اغـ ـوشی را می خواهم که نه مرد باشد ونه زن خدایا زمین نمی ایی

***

اخ که خدا باز هم رهایم کرده بود دراین برهوت..من که دیگر خشک شده بودم..در سرزمین دلم بارانی نیامده بود تا مرا سیراب کند...منتظر تبری بودم تاتیشه زند بر ریشه پوسیده این زندگی

***

مشکلاتم از بس ته قلـ ـبم مانده بودند که دیگر رسوب شدند

***

شهر زاد دست برد بر گلویم می خواست خفه ام کند..من اعتراضی نداشتم..این طناب پوسیده دار بر گردن م حکم مرگ داشت



رمان هوای بارانی - نویسنده : farnaz83
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#90
سرما برایش یادآور خاطرات تلخی بود،خاطرات مرگ پدرش، که قطعه مهمی از پازل زندگیش بود و بعد از او هیچکس نتوانست آن حجم خالی را پر کند.

----


مهم نیست چند نفر تو روزهای خوش زندگی دور و ورت باشن ، مهم اینه که لااقل یکی رو تو روزهای سخت کنار خودت داشته باشی.

-----

میدونی؟!...من الان میفهمم که آدم ها چرا از مرگ میترسن ...چون مرگ یه حقیقت رازآلوده...یه حقیقت رازآلودِ ترسناک، که مجبوری خودت به تنهایی باهاش رو به رو بشی و.... دونستن اینکه هیشکی قرار نیست اون لحظه آخر کنارت باشه و اینکه مجبوری تک و تنها باهاش روبه رو بشی ، ترسناک ترش میکنه

-----

به نظرت امید دادن به یه آدم از دنیا بریده ی ِناامید ، آفرینش دیگه ی اون آدم نیست؟

-----
رمان از نسل آفتاب-ثمین
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کمک به بچه های سرطانی mania1371 1 659 ۲۲-۰۳-۱، ۰۸:۵۲ ق.ظ
آخرین ارسال: نسیم_داوطلب
  صمیمی ترین دوستت تو ایران رمان کیه؟؟ nafas:) 14 1,002 ۲۸-۱۲-۹۵، ۰۱:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: ملکه برفی
  كاربران ايران رمان را بشناسيم d.ali 8 473 ۲۲-۱۲-۹۵، ۰۱:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: AsαNα

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
52 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۳-۰۷-۹۵, ۰۲:۵۳ ق.ظ)، sadaf (۰۳-۱۰-۹۵, ۰۸:۳۶ ب.ظ)، maedeh (۱۰-۱۱-۹۵, ۰۶:۴۲ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۰۴-۰۸-۹۵, ۰۲:۲۲ ب.ظ)، nika_beny (۰۲-۰۵-۹۶, ۱۰:۲۳ ب.ظ)، خانوم معلم (۰۸-۰۷-۹۵, ۱۰:۰۲ ق.ظ)، mania2000 (۲۰-۰۵-۹۶, ۰۶:۳۹ ب.ظ)، farnoosh-79 (۲۶-۰۹-۹۵, ۱۱:۰۲ ب.ظ)، • Niha • (۱۹-۰۷-۹۵, ۰۲:۳۷ ق.ظ)، 2fan2314 (۲۱-۰۷-۹۵, ۰۳:۲۰ ب.ظ)، آیداموسوی (۰۱-۰۸-۹۵, ۱۲:۱۰ ق.ظ)، revota1999 (۲۹-۰۷-۹۵, ۱۱:۴۹ ق.ظ)، صنم بانو (۰۷-۰۷-۹۵, ۰۵:۵۵ ب.ظ)، برف سیاه (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۱:۳۷ ق.ظ)، بیدل (۲۹-۰۷-۹۵, ۰۱:۲۹ ب.ظ)، عسل6 (۰۷-۰۷-۹۵, ۰۴:۳۸ ب.ظ)، محـmahyaـیا (۰۷-۰۷-۹۵, ۱۰:۵۵ ب.ظ)، ثـمین (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۷:۰۵ ب.ظ)، maryamix (۲۹-۰۷-۹۵, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، AsαNα (۲۹-۰۵-۹۶, ۰۲:۴۴ ب.ظ)، ft.samadi (۲۷-۰۹-۹۵, ۱۲:۰۸ ق.ظ)، hananee (۰۳-۰۸-۹۵, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، m@hshid (۰۹-۰۷-۹۵, ۱۱:۰۶ ق.ظ)، Baran123 (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۸:۳۲ ب.ظ)، _AYNAZ_ (۲۳-۰۳-۹۷, ۰۲:۵۹ ق.ظ)، happyramina (۲۵-۰۷-۹۵, ۱۲:۲۹ ق.ظ)، فاطمه۲۷ (۰۹-۰۷-۹۵, ۰۲:۳۹ ب.ظ)، shab mahtabi (۱۰-۰۹-۹۵, ۰۵:۵۳ ب.ظ)، farnaz83 (۱۹-۰۸-۹۵, ۱۱:۲۸ ق.ظ)، nil2001 (۱۶-۱۰-۹۵, ۰۹:۵۷ ب.ظ)، یاس ارغوان (۱۹-۰۷-۹۵, ۱۱:۵۹ ق.ظ)، جان کوچولو (۰۹-۰۷-۹۵, ۰۳:۲۹ ق.ظ)، d.ali (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۴:۴۴ ب.ظ)، s.a.a (۱۳-۰۸-۹۵, ۰۲:۲۶ ب.ظ)، * م .عباس زاده* (۲۳-۰۷-۹۵, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، ندا عباسی (۰۱-۰۸-۹۵, ۱۲:۰۳ ق.ظ)، sana.irannejad (۱۴-۰۱-۹۶, ۰۶:۰۸ ب.ظ)، fateme.A (۲۸-۰۸-۹۵, ۰۲:۳۰ ب.ظ)، ایلیا۹۲ (۰۴-۰۸-۹۵, ۰۲:۱۹ ق.ظ)، .AtenA. (۰۴-۱۰-۹۵, ۰۲:۳۰ ق.ظ)، یه دختر تنها (۰۹-۰۹-۹۵, ۰۹:۳۶ ب.ظ)، دختربهار (۰۳-۱۲-۹۵, ۱۲:۴۱ ق.ظ)، Land star (۲۱-۱۲-۹۵, ۱۱:۰۴ ب.ظ)، مهر دخت (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۹:۳۵ ب.ظ)، Balootak (۰۱-۱۰-۹۵, ۰۱:۲۶ ب.ظ)، fativln007 (۱۲-۱۱-۹۵, ۰۱:۱۰ ب.ظ)، یاسمن ملکان (۱۷-۱۱-۹۵, ۰۳:۱۱ ب.ظ)، اليار (۲۰-۱۰-۹۶, ۰۷:۲۸ ق.ظ)، taranomi (۲۳-۱۱-۹۶, ۰۱:۱۲ ق.ظ)، دختر ستاره (۳۰-۰۸-۹۶, ۱۱:۵۹ ب.ظ)، azivadi (۲۴-۱۲-۹۷, ۰۳:۴۳ ب.ظ)، فریده یوسفی (۰۷-۰۲-۹۸, ۰۶:۵۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان