ارسالها: 188
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۳
اعتبار:
1,441
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
۰۸-۱۲-۹۳، ۰۸:۱۰ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۰۸-۱۲-۹۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ توسط s@mir@.)
عروس قرن
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست !
ارسالها: 188
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۳
اعتبار:
1,441
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست !
ارسالها: 2,574
موضوعها: 644
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۳
اعتبار:
3,536
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
![مدال کاربر تازه کار فعال مدال کاربر تازه کار فعال](uploads/awards/بزرگ 2.gif)
راست میگی هااا خخخخ حواسم نبود...خخخ
پادشاه مدرسه؟
داستان کوتاه:
رمان (درحال تایپ):
ارسالها: 188
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۳
اعتبار:
1,441
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
(۰۸-۱۲-۹۳، ۰۸:۲۲ ب.ظ)shirin-fr نوشته: راست میگی هااا خخخخ حواسم نبود...خخخ
پادشاه مدرسه؟
نه راجع به بیمارستان :/
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست !
ارسالها: 2,041
موضوعها: 273
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۳
اعتبار:
2,177
سپاسها: 0
10 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
![مدال کاربر تازه کار فعال مدال کاربر تازه کار فعال](uploads/awards/بزرگ 2.gif)
بیمارستان عجیب؟
بیمارستان بزرگ؟
سه جمله آخر کوروش :
تابوتم را پزشکان حمل کنندتا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلومرگ را بگیرد .
تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال نتوانست نجاتم دهد.
دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند که باید با دست
خالی رفت.
« بیهوده متاز که مقصد خاک است »