شعرانه

[arom]

دنیا همه اش مال شما شاد بخندید
ما چشم از این عالم بی قافیه بستیم

ارس آرامی

[arom]

بر من ببار
تا بشکفم
حتی در این دلمردگی ‌

آریا ابراهیمی

 

[arom]

از طعم لبت هرچه سرودم همه کذب است
ناخورده می، از حالت مستی چه توان گفت

ارس آرامی

[arom]

یا که به راه آرم این صید دل رمیده را
 یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را
یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن 
یا به تو واگذارم این جسم به خون تپیده را
کودک اشک من شود خاک‌نشین ز ناز تو 
خاک‌نشین چرا کنی کودک نازدیده را؟
چهره به زر کشیده‌ام، بهر تو زر خریده‌ام خواجه!
به هیچ‌کس مده بنده‌ی زر خریده را
گر ز نظر نهان شوم چون تو به ره گذر کنی
 کی ز نظر نهان کنم، اشک به ره چکیده را؟
گر دو جهان هوس بود، بی‌تو چه دسترس بود؟ 
باغ ارم قفس بود، طایر پر بریده را
جز دل و جان چه آورم بر سر ره؟ چو بنگرم 
ترک کمین گشاده و شوخ کمان کشیده را
خیز، بهار خون‌جگر! جانب بوستان گذر
 تا ز هزار بشنوی قصه‌ی ناشنیده را

ملک الشعرا بهار 

[arom]

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبالِ پریشانی ام
طاقتِ فرسودگی ام هیچ نیست
در پیِ ویران شدن آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشقِ آن لحظه ی طوفانی ام
دل خوشِ گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطشِ سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهیِ برگشته زِ دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانم ات
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن ابرِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبتِ طولانی ام
ها...به کجا می کِشی ام خوبِ من؟
ها...نکشانی به پشیمانی ام!
‌

محمد علی بهمنی

[arom]

بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی
 تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم

مهدی_فرجی

[arom]

گفتم که همین عـــشق نجاتم دهد امّا؛
حالا چه کسی میدهد از "عشق" نجاتم...  

قاسم_صرافان

[arom]

با زبان گفتی برو، با چشمها گفتی بیا

میرود درعاشقی، دل یکطرف، پا یکطرف

قاسم_صرافان

[arom]

چای را بی پولکی خوردن صفادارداگر

حبه قندی مثل توشیرین زبانی میکند

قاسم_صرافان

[arom]

تا عطر تنت اینجاست ؛
نبضم به تو وابسته ست
با بوي نفسهایت ؛
جانانه شدن با من…
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شهریار