امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عكس‌ها و خاطرات. . .سرک کشیدن به آلبوم شخصی رضا عطاران
#1
Rainbow 


وقتی قرار شد به رسم آن ایده جذابی كه هر كسی برود در حالت یك عكس قدیمی همان جا و با همان فضا و آدم‌ها عكسی بگیرد، حس كردم چیزی بهتر از تجدید خاطره من و سعید آقاخانی برای روزهای خوش ساعت‌خوش جالب نیست.

[عکس: 587768_866.jpg]

در این سال‌ها سعید یكی از بهترین دوستان من بوده كه كارش را خوب پیش برده است. شاید نقطه اشتراك‌های زیادی باهم داشته باشیم اما قطعا ریختن موهای‌مان قابل توجه‌ترین و ملموس‌ترین آنها باشد. سعید آقاخانی هم از بچه‌هایی بود كه در هملت كار كرد و خوشحالم كه این روزها موفقیت‌های او را می‌بینم. ما حتی قرار شد سیمرغ‌هایمان را با هم جفت بیندازیم!

قسمت دوم لبخند ژوكوند

عكس‌های سلفی ماجراهای جالب خودشان را دارند و حتی سلفی گرفتن با چهره‌های معروف به نوعی جای امضا گرفتن را گرفته كه به نظرم خودش ماجرای جالبی است كه می‌توان با آن شوخی كرد. من خودم از آن آدم‌هایی بودم كه همیشه دلم می‌خواست امضای آدم‌های معروف را داشته باشم.

[عکس: 587769_923.jpg]

اما به نظرم این وسط یك اتفاقی افتاد و آن هم یك‌شكل شدن و تكراری بودن سلفی‌هاست برای همین دلم می‌خواست به سبك خودم با آن شوخی كنم. مونالیزا از آن دست شاهكارهایی است كه بارها مورد شوخی قرار گرفته و حالا دیدم وقتش است یك كار جدید با آن بكنم. جالب بود نه!؟

كسی اسپیلبرگ رو ندیده؟

خیلی دوست داشتم فیلم «ردكارپت» اكران خارجی خوبی داشته باشد اما خب امكانش نبود. تنها عده كمی از آدم‌های حاضر در فیلم می‌دانستند كه ما مشغول ساخت فیلم هستیم و بسیاری از آنها از ماجرا بی‌خبر بودند كه این مساله در كپی‌رایت- استفاده از اسامی و اشخاص- ما را دچار مشكل می‌كرد. معتقدم «ردكارپت» به نوعی حرف دل بسیاری از آدم‌هایی است كه در سینم ا كار می‌كنند. یعنی آدم‌های اهل سینم ا به خصوص بیشتر با آن همذات‌پنداری خواهند كرد.

[عکس: 587770_712.jpg]

آدمی هست كه چون اینجا به او بها نمی‌دهند، می‌خواهد برود در هالیوود كار كند و آن را كار راحتی هم می‌داند؛ یعنی اصلا با هدف شكوفا شدن به آنجا می‌رود و فیلمنامه‌ای برای وودی آلن می‌برد و می‌خواهد با اسپیلبرگ كار كند و برایش زعفران می‌برد و می‌خواهد به او ایده هم بدهد كه در كارهای بعدی‌اش چه كند. حتی وقتی از جیم‌جارموش در این عكس امضا می‌گرفتم، درباره اسپیلبرگ پرسیدم.

من، مهران مدیری و هملت

یك‌ بار در مصاحبه‌ای از من پرسیده شد كه اگر ماشین زمان داشتم دوست داشتم به گذشته بروم یا آینده و جواب من در این عكس كاملا مشخص است. من از مرور كردن گذشته و خاطرات آن بسیار لذت می‌برم. همه آنهایی كه در نمایش بودند یا هستند دوست دارند «هملت» در كارنامه‌شان باشد. برای من هم این اتفاق در سال‌های دور افتاد. من با دكتر قطب‌الدین صادقی دو نمایش كار كردم؛ نمایش‌های «هملت» و «سیمرغ» که من و آقای حسن خلیلی‌فر نقش دوستان هملت را داشتیم.

[عکس: 587771_470.jpg]

یادم هست با وجود اینكه نقش جدی بود، تماشاچی می‌خندید. در سیمرغ هم من یكی از 30 مرغ بودم كه بازهم همین اتفاق ‌افتاد. در نمایش هملت مهران مدیری نقش لاهرتیس، برادر اوفلیا را بازی می‌كرد که با هم هما‌ن‌جا آشنا شدیم. 2-3 سال بعد از این، هسته اولیه گروه ساعت‌خوش در نوروز 72 شكل گرفت كه شامل مرحوم داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی و مهران مدیری بود كه بعد قرار شد ساعت‌خوش را با بازیگران بیشتری كار كنند. در مرحله اول از 70 نفر تست گرفتند كه من در آن حاضر نبودم، اما مدیری بعدا یادش آمده بود و با من تماس گرفت و من هم به گروه ملحق شدم.

خداحافظی ناتمام با كودكی

ماجرای انتشار تصویر شناسنامه‌ام در اینستاگرام برای خودم هم خیلی جالب بود و فكر نمی‌كردم آنقدر مورد توجه واقع شود. عبور از میانه 40 سالگی باعث شده نگاهم آرام‌تر شود اما فرقی با رضای زمان «ساعت خوش» نكرده‌ام. دلم می‌خواهد دوباره به شكلی مردم را بخندانم چون به نظرم شادی بین مردم خیلی كم شده است. من هنوز به زادگاهم عشق دارم. بخشی از زندگی شما كه بسیار مهم است دوران كودكی‌تان است.

[عکس: 587772_404.jpg]

شما هرگز كودكی خود را از یاد نخواهید برد و برای من هم كودكی یعنی سال‌هایی كه در شهرستان به آرزوهایم فكر می‌كردم. قطعا فقط یكی از آن آرزوها بازیگر شدن بود. ما یك خانواده 6 نفره بودیم. چهار برادر و خواهر به همراه پدر و مادرم. این خانواده ربطی به هنر نداشت، اما از سال 58 كار هنری را شروع كردم، در حالی كه سنی هم نداشتم.

كشف روح هنر در یك بچه شهرستانی

بازیگری چیزی نیست كه یك‌دفعه به شما الهام بشود و بگویید وای، من از امروز بازیگری می‌كنم. شاید مدت‌ها طول بكشد تا شما را به عنوان بازیگر بشناسند اما قطعا باید این ژن یا هر چیزی كه اسمش هست در شما باشد. همه می‌خواهند بازیگر بشوند شاید چون شهرت و پول و. . . به دنبالش هست اما من زمانی‌كه هنوز به تهران نیامده بودم در شهرستان تنها به این عشق می‌خواستم ادامه بدهم و به این عشق هم راهی تهران شدم.

[عکس: 587773_372.jpg]

در تمام این سال‌ها بارها گفته‌ام كه كشف روح بازیگری را در خودم مدیون مرحوم حسن حامد هستم. او پیش از خیلی‌ها مرا كشف كرد و دوست داشتم امروز بود و ورودم را به سینم ا می‌دید. وقتی نوجوان بودم در كوچه بچه‌ها را جمع می‌كردم و نمایش اجرا می‌كردم. همیشه هم اجراها مربوط به زمانی بود كه پدرم نبود. او موافق كار من نبود. پدر من كارمند دفتر ترمینال اتوبوسرانی بود و علاقه‌ای به كار من نداشت. یك بار پدرم وسط یك اجرای خانگی سر رسید و همه مهمانان را ریخت بیرون!

دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  رضا رویگری: نه دوستانم سراغم را می گیرند نه مسئولین sadaf 0 365 ۱۹-۰۵-۹۷، ۱۲:۲۲ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  رضا رشیدپور d.ali 6 290 ۱۵-۰۲-۹۷، ۱۰:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: fa79
  مروری بر زندگی محمد رضا گلزار hadis hpf 0 641 ۱۶-۱۱-۹۵، ۰۶:۱۳ ب.ظ
آخرین ارسال: hadis hpf

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
v.a.y (۲۳-۰۵-۹۴, ۱۲:۵۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان