در پهنه وسیع تاریخ اسلام الهام گیرندگان از مکتب حقایق ارزنده ائمّه(ع) کم نبودند، که در ضبط احادیث کوشیدند. و به دنبال این تلاش پی گیر بود که توانستند از عصر حضرت امام علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) و عصر غیبت کبرا حداقل چهار صد کتاب و رساله را به رشته تحریر در آورند که به هر یک از آنها اصل، و به مجموعشان «اصول اربعمائه» گفته می شود .
کتب اربعه
چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از امام صادق(ع) روایت کردند و از جواب های آن حضرت چهار صد کتاب تصنیف کردند که به کتاب های «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب امام باقر(ع) و امام کاظم(ع) روایت کردند و فنّی از فنون دانش الهی نیست مگر این که در آن اصول، بابی را به خود اختصاص داد .
برخی نیز گفته اند این کتاب ها محصول سه قرن از زمان پیامبر اسلام(ص) تا زمان غیبت صغرا است. از عصر خود پیامبر تا اوائل عصر غیبت صغرا که ما این دوره را دوره (اصول اربعمائة:چهارصد رساله) می نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم(ع) مرجع عام بود در جامعه شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب ها همان سخنان صادر شده از معصوم(ع) بود که در هر موضوع جمع آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می شد .
اصول اربعه یا کتب اربعه نام چهار مجموعه کتاب حدیثی است که از پراهمیت ترین کتاب های حدیثی نزد شیعه محسوب می شود .
به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آن ها را محمدین ثلاثه اول می نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است. این کتاب ها عبارت اند از :
1 . الکافی:گردآوری شده توسط محمد بن یعقوب کلینی (متوفای 328 یا 329ق)، و 16199 حدیث دارد .
2 . من لایحضره الفقیه:گردآوری شده توسط ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق(متوفای 381ق) و 5963 حدیث دارد .
3 . تهذیب الاحکام:گردآوری شده توسط ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی معروف به شیخ طوسی(متوفای 460ق) و 13590 حدیث دارد .
4 . الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار:گردآوری شده توسط شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد .
کتب اربعه راجوامع حدیثی(اولیه) نیز می نامند.
اعتبار کتب اربعه
فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته اند، تا اندازه ای که شیخ انصاری بعید ندانسته که باور به اعتبار این کتاب ها، از از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، درباره قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این باره می توان به سه دیدگاه اشاره کرد :
• قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات:اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همه روایات این کتب را به معصومان قطعی می دانند. دیدگاه سید مرتضی به این نظر اخباریان نزدیک است. سید مرتضی اکثر اخبار را متواتر یا قطعی الصدور می داند .
• صحت همه روایات و عدم قطعیت:برخی از فقها مانند فاضل تونی، ملا احمد نراقی ،میرزا محمدحسین نایینی با آنکه عدم قطعیت همه روایات کتب اربعه را نپذیرفته اند اما به اعتبار روایات آن رأی داده اند. از نایینی نقل شده که خدشه سندی در روایات کافی تلاش نافرجام افراد ناتوان است .
• ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها:رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کافی ظنی اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه درباره شرایط اعتبار خبر اختلاف است .
امتیاز دیگر کتب اربعه این است که غالب روایات آن دارای سند صحیح و یا لااقل ممدوح و موثق باشند و حتی بعضی اخباری ها که تمام آن را صحیح می دانند. در هر روایت تمام راویان آن یا تمام آنها عادل و امامی اند، و یا بعضی افراد موثق و یا ممدوح هستند مرحوم صدوق در اوّل من لا یحضره الفقیه می فرماید:بینی و بین الله روایاتی را در اینجا نقل می کنم که بدان ها عمل می کنم،
عامل دیگر مقبولیّت ممتاز هر یک از مؤلفین کتب اربعه، در نزد شیعه است به گونه ای که شیخ طوسی به شیخ الطائفه معروف شده است و بعضی از علما معتقدند که امام زمان (عج) دربارة کتاب او فرمود:«الکافی، کاف شیعتنا» کتاب کافی شیعیان، را بس است. و این باعث عظمت و اعتبار او شده است و مرحوم صدوق هم از موفقیت بالایی برخوردار است چون علاوه بر سیصد کتابی که تألیف نموده است، ولادت او در غیبت صغری و به دعای امام زمان (عج) واقع شده است .
الکافی
محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به ثقةالاسلام کلینی (م 328 هجری قمری)، از محدثان بزرگ شیعه است که در زمان غیبت صغرای امام مهدی (ع) به دنیا آمده و با برخی محدثان که بدون واسطه از امام حسن عسکری علیه السلام یا امام هادی علیه السلام حدیث شنیده اند، ملاقات کرده است. از کلینی بسیاری از محدثان بزرگ روایت نموده اند که از جمله می توان به ابن قولویه (مولف کامل الزیارات)، هارون بن موسی تلعکبری، ابوالفضل شیبانی و محمد بن ابراهیم نعمانی (صاحب الغیبة نعمانی) را نام برد .
کافی مهمترین اثر شیخ کلینی است و نجاشی مدت زمان تالیف آن را بیست سال گفته است. کلینی از جمله کسانی است که کلیه علمای رجال، وی را با عبارات موکد توثیق نموده اند .
نجاشی درباره اش می نویسد:«أوثق الناس فی الحدیث و أثبتهم»، موثق ترین و ثابت ترین کسان در حدیث است. و همین جمله را علامه حلی و ابن داوود تکرار می کنند. لذا کلینی به ثقه الاسلام معروف گردید .
علامه بحرالعلوم در رجال خود پس از ذکر روایت نبوی (که خداوند در رأس هر صد سال کسی را که دین را از اندلس تجدید کند برمی انگیزد.) می نویسد:ابن اثیر کلینی را مجدد مذهب امامیه در رأس قرن سوم شمرده .
آن گاه اضافه می کند:سخن این دانشمند کلام حقی است که خداوند بر زبانش جاری ساخته. کسی که در کافی، به دقت، نظر و تأمل کند برایش روشنی این سخن آشکار می گردد و می داند که وی مصداق این حدیث است. زیرا کافی کتاب مفیدی است که در تمام کتب حدیث نظیر ندارد. هم از لحاظ کثرت احادیث و حسن ترتیب و هم به واسطه ضبط در نقل. به علاوه که این کتاب در زمان غیبت صغری امام و پیش نظر سفراء آن حضرت در بیست سال انجام شده .
ابن طاووس حلی می گوید:توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است. ابن حجر عسقلانی می گوید:کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی .
ملا محمدتقی مجلسی می گوید:حق این است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است، و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی یابد که او از جانب خداوند تبارک و تعالی مؤید بوده است .
انگیزه تالیف
از حاصل گفتار شیخ بزرگوار مرحوم ثقة الاسلام کلینی در مقدمه همین کتاب چنین بدست می آید که:یکی از شیعیان و برادران دینیش به او نامه نوشته و یا پیغام داده است که مردم زمان ما علم و دانش را رها کرده و در جهل و نادانی غوطه ور شده اند، نام خود را مسلمان گذاشته و از مقرّرات واقعی اسلام خبری ندارند. تنها از روی عادت و تقلید از نیاکان خود اعمالی را بنام دین انجام میدهند و در اعمال مهم و غیر مهم به عقل خود اکتفا می کنند. و از او خواسته است که به عنوان شخص آگاه به احادیث برای خود او و برای مردم زمانش کتابی بنویسید که مرجع همگان قرار گیرد. شیخ کلینی در پاسخ او می گوید :
و تو یادآور شدی که مطالبی برایت مشکل شده که بواسطه اختلاف روایات وارده در آنها حقیقت آنها را نمی فهمی و دانسته ای که اختلاف روایت مربوط باختلاف علل و اسباب آنست و بدانشمند مورد اعتمادی که در این قسمت وارد باشد دسترسی نداری تا با او مذاکره و گفتگو کنی و گفتی که میخواهم کتابی داشته باشم که تمام قسمتهای علم دین در آن باشد که دانشجو را بینیاز کند و مرجع هدایت خواه باشد و کسی که علم دین و عمل باخبار صحیح امامان صادق و سنتهای ثابته مورد عمل را خواهد از آن کتاب برگیرد و واجبات خدا و سنت پیغمبر (ص) را از روی آن کتاب انجام دهد و گفتی که اگر چنین کتابی باشد امیدوارم خدای تعالی به وسیله آن و به یاری و توفیق خویش برادران و هم مذهبان ما را اصلاح کند و بهدایتشان متوجه کند .
پس بدان ای برادر- که خدایت هدایت کند- کسی را نمیرسد که بنظر خویش روایات مختلفهای را که از امامان علیهم السّلام رسیده است تشخیص دهد مگر بدستور خود امام علیه السّلام. و آن به یکی از سه راه است :
1- روایت را با قرآن بسنجید آن را که مطابق قرآنست بگیرید و آن را که مخالف است رد کنید
2- روایتی که مطابق گفتار عامه است رها کنید زیرا هدایت در مخالفت ایشانست
3- روایتی که مورد اتفاقست بگیرید زیرا در مورد اتفاق تردیدی نیست. و ما با این دستور فقط مقدار کمی از روایات را تشخیص میدهیم و (نسبت بباقی روایات مختلف) راهی وسیعتر و بااحتیاطتر از این نمیدانیم که علم آنها را بخود امام رد کنیم و دستور آسانی که امام علیه السّلام داده است بپذیریم که فرموده است:هر کدام از دو روایت مختلف را که گردن نهید برای شما جایز است. خدا را شکر که تألیف کتابی را که خواستی میسر کرد. امیدوارم چنان که خواستی باشد. اگر در آن کوتاهی رفته باشد در نیت ما که خیرخواهی است کوتاهی نبوده. زیرا خیر خواهی برادران و هم مذهبان بر ما واجب است بعلاوه ما امیدواریم که با مردم این زمان و آنها که تا پایان دنیا از این کتاب استفاده و بآن عمل می کنند در ثواب شریک باشیم
کتب اربعه
چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از امام صادق(ع) روایت کردند و از جواب های آن حضرت چهار صد کتاب تصنیف کردند که به کتاب های «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب امام باقر(ع) و امام کاظم(ع) روایت کردند و فنّی از فنون دانش الهی نیست مگر این که در آن اصول، بابی را به خود اختصاص داد .
برخی نیز گفته اند این کتاب ها محصول سه قرن از زمان پیامبر اسلام(ص) تا زمان غیبت صغرا است. از عصر خود پیامبر تا اوائل عصر غیبت صغرا که ما این دوره را دوره (اصول اربعمائة:چهارصد رساله) می نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم(ع) مرجع عام بود در جامعه شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب ها همان سخنان صادر شده از معصوم(ع) بود که در هر موضوع جمع آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می شد .
اصول اربعه یا کتب اربعه نام چهار مجموعه کتاب حدیثی است که از پراهمیت ترین کتاب های حدیثی نزد شیعه محسوب می شود .
به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آن ها را محمدین ثلاثه اول می نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است. این کتاب ها عبارت اند از :
1 . الکافی:گردآوری شده توسط محمد بن یعقوب کلینی (متوفای 328 یا 329ق)، و 16199 حدیث دارد .
2 . من لایحضره الفقیه:گردآوری شده توسط ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق(متوفای 381ق) و 5963 حدیث دارد .
3 . تهذیب الاحکام:گردآوری شده توسط ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی معروف به شیخ طوسی(متوفای 460ق) و 13590 حدیث دارد .
4 . الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار:گردآوری شده توسط شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد .
کتب اربعه راجوامع حدیثی(اولیه) نیز می نامند.
اعتبار کتب اربعه
فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته اند، تا اندازه ای که شیخ انصاری بعید ندانسته که باور به اعتبار این کتاب ها، از از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، درباره قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این باره می توان به سه دیدگاه اشاره کرد :
• قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات:اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همه روایات این کتب را به معصومان قطعی می دانند. دیدگاه سید مرتضی به این نظر اخباریان نزدیک است. سید مرتضی اکثر اخبار را متواتر یا قطعی الصدور می داند .
• صحت همه روایات و عدم قطعیت:برخی از فقها مانند فاضل تونی، ملا احمد نراقی ،میرزا محمدحسین نایینی با آنکه عدم قطعیت همه روایات کتب اربعه را نپذیرفته اند اما به اعتبار روایات آن رأی داده اند. از نایینی نقل شده که خدشه سندی در روایات کافی تلاش نافرجام افراد ناتوان است .
• ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها:رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کافی ظنی اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه درباره شرایط اعتبار خبر اختلاف است .
امتیاز دیگر کتب اربعه این است که غالب روایات آن دارای سند صحیح و یا لااقل ممدوح و موثق باشند و حتی بعضی اخباری ها که تمام آن را صحیح می دانند. در هر روایت تمام راویان آن یا تمام آنها عادل و امامی اند، و یا بعضی افراد موثق و یا ممدوح هستند مرحوم صدوق در اوّل من لا یحضره الفقیه می فرماید:بینی و بین الله روایاتی را در اینجا نقل می کنم که بدان ها عمل می کنم،
عامل دیگر مقبولیّت ممتاز هر یک از مؤلفین کتب اربعه، در نزد شیعه است به گونه ای که شیخ طوسی به شیخ الطائفه معروف شده است و بعضی از علما معتقدند که امام زمان (عج) دربارة کتاب او فرمود:«الکافی، کاف شیعتنا» کتاب کافی شیعیان، را بس است. و این باعث عظمت و اعتبار او شده است و مرحوم صدوق هم از موفقیت بالایی برخوردار است چون علاوه بر سیصد کتابی که تألیف نموده است، ولادت او در غیبت صغری و به دعای امام زمان (عج) واقع شده است .
الکافی
محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به ثقةالاسلام کلینی (م 328 هجری قمری)، از محدثان بزرگ شیعه است که در زمان غیبت صغرای امام مهدی (ع) به دنیا آمده و با برخی محدثان که بدون واسطه از امام حسن عسکری علیه السلام یا امام هادی علیه السلام حدیث شنیده اند، ملاقات کرده است. از کلینی بسیاری از محدثان بزرگ روایت نموده اند که از جمله می توان به ابن قولویه (مولف کامل الزیارات)، هارون بن موسی تلعکبری، ابوالفضل شیبانی و محمد بن ابراهیم نعمانی (صاحب الغیبة نعمانی) را نام برد .
کافی مهمترین اثر شیخ کلینی است و نجاشی مدت زمان تالیف آن را بیست سال گفته است. کلینی از جمله کسانی است که کلیه علمای رجال، وی را با عبارات موکد توثیق نموده اند .
نجاشی درباره اش می نویسد:«أوثق الناس فی الحدیث و أثبتهم»، موثق ترین و ثابت ترین کسان در حدیث است. و همین جمله را علامه حلی و ابن داوود تکرار می کنند. لذا کلینی به ثقه الاسلام معروف گردید .
علامه بحرالعلوم در رجال خود پس از ذکر روایت نبوی (که خداوند در رأس هر صد سال کسی را که دین را از اندلس تجدید کند برمی انگیزد.) می نویسد:ابن اثیر کلینی را مجدد مذهب امامیه در رأس قرن سوم شمرده .
آن گاه اضافه می کند:سخن این دانشمند کلام حقی است که خداوند بر زبانش جاری ساخته. کسی که در کافی، به دقت، نظر و تأمل کند برایش روشنی این سخن آشکار می گردد و می داند که وی مصداق این حدیث است. زیرا کافی کتاب مفیدی است که در تمام کتب حدیث نظیر ندارد. هم از لحاظ کثرت احادیث و حسن ترتیب و هم به واسطه ضبط در نقل. به علاوه که این کتاب در زمان غیبت صغری امام و پیش نظر سفراء آن حضرت در بیست سال انجام شده .
ابن طاووس حلی می گوید:توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است. ابن حجر عسقلانی می گوید:کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی .
ملا محمدتقی مجلسی می گوید:حق این است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است، و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی یابد که او از جانب خداوند تبارک و تعالی مؤید بوده است .
انگیزه تالیف
از حاصل گفتار شیخ بزرگوار مرحوم ثقة الاسلام کلینی در مقدمه همین کتاب چنین بدست می آید که:یکی از شیعیان و برادران دینیش به او نامه نوشته و یا پیغام داده است که مردم زمان ما علم و دانش را رها کرده و در جهل و نادانی غوطه ور شده اند، نام خود را مسلمان گذاشته و از مقرّرات واقعی اسلام خبری ندارند. تنها از روی عادت و تقلید از نیاکان خود اعمالی را بنام دین انجام میدهند و در اعمال مهم و غیر مهم به عقل خود اکتفا می کنند. و از او خواسته است که به عنوان شخص آگاه به احادیث برای خود او و برای مردم زمانش کتابی بنویسید که مرجع همگان قرار گیرد. شیخ کلینی در پاسخ او می گوید :
و تو یادآور شدی که مطالبی برایت مشکل شده که بواسطه اختلاف روایات وارده در آنها حقیقت آنها را نمی فهمی و دانسته ای که اختلاف روایت مربوط باختلاف علل و اسباب آنست و بدانشمند مورد اعتمادی که در این قسمت وارد باشد دسترسی نداری تا با او مذاکره و گفتگو کنی و گفتی که میخواهم کتابی داشته باشم که تمام قسمتهای علم دین در آن باشد که دانشجو را بینیاز کند و مرجع هدایت خواه باشد و کسی که علم دین و عمل باخبار صحیح امامان صادق و سنتهای ثابته مورد عمل را خواهد از آن کتاب برگیرد و واجبات خدا و سنت پیغمبر (ص) را از روی آن کتاب انجام دهد و گفتی که اگر چنین کتابی باشد امیدوارم خدای تعالی به وسیله آن و به یاری و توفیق خویش برادران و هم مذهبان ما را اصلاح کند و بهدایتشان متوجه کند .
پس بدان ای برادر- که خدایت هدایت کند- کسی را نمیرسد که بنظر خویش روایات مختلفهای را که از امامان علیهم السّلام رسیده است تشخیص دهد مگر بدستور خود امام علیه السّلام. و آن به یکی از سه راه است :
1- روایت را با قرآن بسنجید آن را که مطابق قرآنست بگیرید و آن را که مخالف است رد کنید
2- روایتی که مطابق گفتار عامه است رها کنید زیرا هدایت در مخالفت ایشانست
3- روایتی که مورد اتفاقست بگیرید زیرا در مورد اتفاق تردیدی نیست. و ما با این دستور فقط مقدار کمی از روایات را تشخیص میدهیم و (نسبت بباقی روایات مختلف) راهی وسیعتر و بااحتیاطتر از این نمیدانیم که علم آنها را بخود امام رد کنیم و دستور آسانی که امام علیه السّلام داده است بپذیریم که فرموده است:هر کدام از دو روایت مختلف را که گردن نهید برای شما جایز است. خدا را شکر که تألیف کتابی را که خواستی میسر کرد. امیدوارم چنان که خواستی باشد. اگر در آن کوتاهی رفته باشد در نیت ما که خیرخواهی است کوتاهی نبوده. زیرا خیر خواهی برادران و هم مذهبان بر ما واجب است بعلاوه ما امیدواریم که با مردم این زمان و آنها که تا پایان دنیا از این کتاب استفاده و بآن عمل می کنند در ثواب شریک باشیم