ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
از آفتاب و آینه هم بی نقابتر
صدبار از آنچه بودم و هستم خرابتر
حسّی غریب، راهِ دلم را گرفته است
امشب که با دلم شدهام بی حسابتر
دارم اسیر جاذبهی خواب میشوم
حتّی از آب و آینه پُرالتهابتر
تصویر چشم های تو را قاب کردهام
آن چشم های سادهی از شعرْ نابتر
من سال هاست ساحل خود را ندیدهام
ساحل ندارد آن که شد از آب، آبتر
قطره، همیشه فرصت دریا شدن نداشت
قطره از آب و آتش و دریا، کبابتر
مردی که از بلندی خود پرت گشته بود
شد از پرنده های هوایی عقابتر
وقتی دوباره خاطره ها را مرور کرد
شد از تمامِ عالم و آدم، خرابتر
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
دل داده ام بر باد ، بر هر چه بادا باد
مجنونتر از لیلی ، شیرینتر از فرهاد
هر قصر بی شیرین،چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی بدست باد
از خاک ما در باد ، بوی تو میآید
تنها تو میمانی ، ما میرویم از یاد
#قیصرامین_پور
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
دلم یک ساده دل میخواهد
دلم کسی را میخواهد............
کسی ک از جنس خودم باشد.
دلش شیشه ای..........
گونه هایش بارانی......
دستانش کمی سرد...
نگاهش ستاره باران باشد...............
دلم یک ساده دل میخواهد................
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
این ترانه بوی نان نمی دهد
بوی حرف دیگران نمی دهد
سفره ی دلم دوباره باز شد
سفره ای که بوی نان نمی دهد
نامه ای که ساده وصمیمی است
بوی شعر و داستان نمی دهد:
... با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی دهد
کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی دهد
یک وجب زمین برای بغچه
یک دریچه آسمان نمی دهد
وسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد، زمان نمی دهد
فرصتی برای دوست داشتن
نوبتی به عاشقان نمی دهد
هیچ کس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمی دهد
هیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیه ای به رایگان نمی دهد
کس ز فرط های و هوی گرگ و میش
دل به هی هی شبان نمی دهد
جز دلت که قطره ای است بی کران
کس نشان ز بیکران نمی دهد
عشق نام بی نشانه است و کس
نام دیگر بدان نمی دهد
جز تو هیچ میزبان مهربان
نان و گل به میهمان نمی دهد
نا امیدم از زمین و از زمان
پاسخم نه این، نه آن... نمی دهد
پاره های این دل شکسته را
گریه هم دوباره جان نمی دهد
خواستم که با تو درد دل کنم
گریه ام ولی امان نمی دهد...
شعر از: قیصر امین پور
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
شمعیم و دلی مشعلهافروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار، که دادند
در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ
حاجی که خدا را به حرم جست چه باشد
از پارهٔ سنگی شرف اندوز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
روزی که دلی را به نگاهی بنوازند
از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشهورانش
گهوارهتراشاند و کفندوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
بر ما چه رفته است که دل مرده ایم ما؟
دل را به میهمانی غم برده ایم ما
گل های زرد دسته به دسته شکفته اند
بر ما چه رفته است که پژمرده ایم ما؟
سبزیم اگرچه مثل سپیدارهای پیر
سهم کلاغ های سیه چرده ایم ما
شاید به قول شاعر لبخندهای تلخ
“یک مشت خاطرات ترک خورده ایم ما”
باور کنید هیچ دلی را در این جهان
نشکسته ایم ما و نیازرده ایم ما
گفتی پناه می بری از بی کسی به چاه
ای بغض ناصبور مگر مرده ایم ما؟
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
آمدم تا سر آن کوچه ولی
همه ی کوچه پر از خالی بود
تو ندیدی که دلِ تنگ تر از کوچه ی من
نگران از غم نادیدن تو
همه شب تا به سحر
خیره بر خاطره ی نقش گل قالی بود
من و تنهائیِ من
وتو و لشکری از خاطره ها
نفسم آمده بند از جرس فاصله ها
مانده ام در قرق ثانیه ها
تو ندیدی که در این مسلخ تنگ و تاریک
چِقَدَر حال دلم عالی بود
آمدم باز در آن کوچه ولی
یاد چشمان تو افروخت دل زارم را
جگرم سوخت_ دلم غرق تب و تابت شد
شور فریادِ مرا بغض_ مهارش می کرد
تو ولی باز نبودی و ندیدی که دلم
غرق آواز و ولی در قفسِ لالی بود
کاش می شد که تو باشی و ببینی بی تو
شور احساس من از چشم قلم جاری شد
ولی افسوس ندیدی هرگز
که پس از رفتن تو
لحظه در لحظه فسردم _ مردم
گله از بخت نگونم دارم
که چه اقبالی بود
شده ام چلّه نشین شب تنهایی ی خود
جای خالی ی تو و وسعت تنهائی ی من
وعجب یلدایی
بی تو اینبار گرفتم فالی
وعجب فالی بود
شعراز : #مرتضی_شاکری
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
با من از این هم دلت بیاعتنا تر خواست، باش
موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
اشک میفهمد غم افتادهای مثل مرا
چشم تو از این خیانتها فراوان میکند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بیدرمانشان را مرگ درمان میکند
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
فقط آیینه میداند که دلتنگ و پریشانم
مگر نه کوچه میخندد به این چشمان گریانم
دلم میگیرد از شمعی که بی تابانه میسوزد
به دل میگویم امشب را فقط در خانه مهمانم
کتاب بسته ای هستم پر از اشعارِ پاییزی
پر از مهر و پر از آذر پر از تلخیِ آبانم
اگر چه ساعتِ دیوار خبر دارد ز دردِ من
نمی ماند ز چرخیدن، نمی کوشد به درمانم
هوا ابری و دلگیر است، کبوتر از قفس سیر است
برای پر زدن دیر است، خودم این نکته میدانم
ببین آیینه ی غمگین، رها شو از غمِ سنگین
مرا خُردم کن و دیگر مگو از داغِ پنهانم
ارسالها: 3,520
موضوعها: 845
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۵
اعتبار:
3,948
سپاسها: 0
27 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زبی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
اگر دنيا خزان گردد ... اسير غم نمي گردم
زمین هم ، آسمان گردد ... از عشقش ، کم نمي گردم
به جز راهش ، نمي جويم ! ، ... به جز نامش ، نمي گويم !
به جز او ، در پی یاری ، ... در اين عالم نمي گردم
سخن راني مکن جانا ! ، ... که من درمان نمي گيرم
ببين کورم ! ... کرم ! ، بشنو ! ... که من آدم نمي گردم
تو شيريني و من تلخم ، ... تو همراهي و من هرگز :
براي هيچ کس جز او ، ... دمي همدم نمي گردم
من آن گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي آبي
ولي با منت و خواري پي شبنم نمي گردم *
چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم ! ، ... پی مرهم نمی گردم !
تصور می کنم امشب ، ... که می میرم در آغوشش
وز این آغوش تمثالی ، ... جدا یک دم نمی گردم