ایران رمان

نسخه‌ی کامل: ☻ داستان با سه کلمه ! ☻
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18
این تاپیک تو یکی از فرومها به چشمم خورد و به نظرم خیلی جالب اومد .
اسمش هست "داستان با سه کلمه" و فکر میکنم با حال و هوای سایت هم خوانی داشته باشه .
به این صورته که داستان با 3 کلمه شروع میشه و نفر بعدی که میخواد پست بده متن پست قبل رو کپی می کنه و خودش با 3 کلمه ادامه میده و به همین صورت ادامه پیدا میکنه تا یه پایانی براش بذاریم .
مثلا من شروع می کنم :
امروزم مثل همیشه
نفر بعد که پست میده اینطور ادامه میده :
امروزم مثل همیشه کلاسم تموم شدو

و به همین صورت پیش میره .
♦حتما توی پست کل داستان رو قرار بدید و کلمات خودتون رو هم پر رنگ (Bold) کنید .
♦اگه هم 4 یا 5 کلمه هم شد اشکال نداره ، اما بیشتر نشه .
♦اگه 2 نفر هم همزمان پست بدند ، پستی که زودتر ارسال شده باقی می مونه و بعدی پاک میشه .
♦لطفا داستان رو به جاهای باریک نکشونید و حرفهای سیاسی و ... توش نزنید .
♦یک کاربر هم نمی تونه پشت سر هم پست بده. اسپم هم ندید.
توی پست بعد خودم شروع می کنم.
مرسی

♦دوستان لطفا از کارکترهای اضافی مثل ... استفاده نکنید .
لطفا کلماتی که خودتون مینویسید رو پر رنگ کنید ، یعنی از پست قبل کپی بگیری و 3 کلمه تون رو بنویسید و سلکت آل کنید و روی B کلیک کنید تا همه ی داستان بولد بشه و یک بار دیگه روی B بزنید تا تمام نوشته از حالت بولد خارج بشه و بعدش 3 کلمه ی خودتون رو های لایت کنید روی B کلیک کنید تا فقط اون 3 کلمه ی شما بولد بشه .
♦هر پست اشتباه اگه همون موقع ویرایش نشه سریع حذف می شه .
♦ازشکلک استفاده نکنید.
♦حتما جمله یا حرف نفر قبلی رو کامل کنید و ازش رد نشید.
امروزم مثل همیشه
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو به فکرم رسید
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو بفکرم رسید دفترچه خاطراتمو بردارم
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو بفکرم رسید دفترچه خاطراتمو بردارم وخاطرات شیرین روزهای
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو بفکرم رسید دفترچه خاطراتمو بردارم وخاطرات شیرین روزهای خوش با تو بودن
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو بفکرم رسید دفترچه خاطراتمو بردارم وخاطرات شیرین روزهای خوش با تو بودن رو مرور کنم .
امروزم مثل همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو بفکرم رسید دفترچه خاطراتمو بردارم وخاطرات شیرین روزهای خوش با تو بودن رو مرور کنم .
روی تخت دراز کشید م
امروزم مثله همیشه دلم عجیب گرفته بود یهو به فکرم رسید دفترچه خاطراتمو بردارم و خاطرات شیرین روزهای خوش با تو بودن رو مرور کنم روی تخت دراز کشید م
ودفتر خاطراتمو باز کردم
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18