۲۸-۰۲-۹۹، ۰۱:۲۸ ق.ظ
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
قلب، یک لحظه بدونِ ضربان می میرد
زندگی، بی حرکت، بی هیجان می میرد
درد دل کردن خواجو و دل رود چه شد؟
اصفهان، خسته و بی نام و نشان می میرد
یوسفِ گم شده برگرد... زلیخا داردب
تو و پیرهنت گریه کنان می میرد
چشمه ها خشک شد و از تو نیامد خبری
پدری چشم به راهت، نگران می میرد.
مثل ماهی وسط خشکی یک رود بزرگ
سربه زانوی زمین، ناله زنان می میرد
دامنی آبی و چین دار به تن داشت، نگو!
توی آغوش پل، این رود روان می میرد
زنده رودِ پرِ لبخند مرا پس بدهیدی
جهان بی تپش نصف جهان می میرد
#فروغ زمانی
قلب، یک لحظه بدونِ ضربان می میرد
زندگی، بی حرکت، بی هیجان می میرد
درد دل کردن خواجو و دل رود چه شد؟
اصفهان، خسته و بی نام و نشان می میرد
یوسفِ گم شده برگرد... زلیخا داردب
تو و پیرهنت گریه کنان می میرد
چشمه ها خشک شد و از تو نیامد خبری
پدری چشم به راهت، نگران می میرد.
مثل ماهی وسط خشکی یک رود بزرگ
سربه زانوی زمین، ناله زنان می میرد
دامنی آبی و چین دار به تن داشت، نگو!
توی آغوش پل، این رود روان می میرد
زنده رودِ پرِ لبخند مرا پس بدهیدی
جهان بی تپش نصف جهان می میرد
#فروغ زمانی
چگونه خضر نشد خسته از گذشتن عمر؟!
که عمر بگذرد اما... به دلبخواه تو نه...
.
سجاد شهیدی
که عمر بگذرد اما... به دلبخواه تو نه...
.
سجاد شهیدی