امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اشعار شهریار قنبری
#21
در تو خلاصه می شوم، با تو زلال می شوم
از پر پیراهن تو، پر پر و بال می شوم
در شب یلدایی تو، صاحب روز می شوم
صاحب تحویل شب اول سال می شوم
در قفس ابری شب، ماه اسیر بوده ام
با تو رهاتر از همه، ماه هلال می شوم
با تو زلال می شوم، پر پر و بال می شوم
شعر محال می شوم، بر این روال می شوم
تا ملکوت جذبه ات، شبانه راه می روم
چون که نظر کرده ی نور لایزال می شوم
خاصیت سروده ها، تمام خواستن نبود
برای از تو دم زدن، شعر محال می شوم
جز غزل شیشه ای ام، شعر مرا سنگ بدان
چون پس از این شاعر تو، بر این روال می شوم
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
می سوزم و می سوزم، با زخم تو می سازم
با هر غزل چشمت من قافیه می بازم
پیش از تو فقط شعرم، معراج غرورم بود
ای از همه بالاتر، اینک به تو می نازم
این سفره ی خالی را تو نان غزل دادی
ای پر برکت گندم، من از تو می آغازم
من اهل زمین بودم، فواره نشین بودم
با دست تو پیدا شد، بال همه پروازم
از شبنم هر لاله، اسب و کوزه پر کردم
با عشق تو را دیدن، تا اوج تو می تازم
هیهای مرا بشنو، اسب و من و دل خسته
من چاوش بی خویشم، با هق هق آوازم
راه سفر عاشق، از گردن ه بندان پر
نامردم اگر از خون، این باج نپردازم !
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم.
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم.
زمین ادامه یک شعر است که عشق را ادامه شبنم می داند
و سرخ ترین شال را برای شانه های فقیرت می بافد در سرخ باد سرود و سپیده.
زمین ادامه یک ریشه است تا همیشه بیشه.
زمین ادامه یک سفره است که گرده نان را به گرده گرفته است.
صحرا به انفجار تر باران ایمان دارد.
چشم بادامی من
زمین ادامه یک گنبد ستاره است و دشمن ادامه شهرزاد هزار و یک شب خواب است
زمین اما …
به گندم میرسد
زمین… به سفره مردم میرسد.
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
از مهتابی خانه من
تا آفتابی خانه تو
یک دست فاصله ست.
دستت را
دراز کن
تا
مهتابی
آفتابی شود.
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
رُستنی ها کم نیست، من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا رویِ زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست، من و تو کم گفتیم
مثلِ هذیانِ دمِ مرگ، از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم
دیدنی ها کم نیست، من و تو کم دیدیم
بی سبب از پاییز، جایِ میلادِ اقاقی ها را پرسیدیم
چیدنی ها کم نیست، من و تو کم چیدیم
وقتِ گل دادنِ عشق، رویِ دار قالی
بی سبب حتی پرتابِ گلِ سرخی را ترسیدیم
خواندنی ها کم نیست، من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شعرِ سرودن را در معبر باد، با دهانی بسته واماندیم
من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدان ها، اینک اندازه ی ما می روییم
ما به اندازه ی ما، می بینیم
ما به اندازه ی ما، می چینیم
ما به اندازه ی ما، می روییم
ما به اندازه ی ما، می گوییم
من و تو... کم نه که باید شبِ بی رحم و گلِ مریم و بیداریِ شبنم باشیم
من و تو... خم نه و در هم نه و کم هم نه که می باید... با هم باشیم
من و تو حق داریم، در شبِ این جنبش، نبضِ آدم باشیم
من و تو حق داریم، که به اندازه ی ما هم شده با هم باشیم
من و تو حق داریم، که به اندازه ی ما هم شده با هم باشیم
گفتنی ها کم نیست...
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
باز اين ترانه ها را عشق است
رخش سرخ باد پا را عشق است

عشق درگير غروب درد است
باز هم طلوع ما را عشق است

آي از خانه زخم و گريه
غربت بغض گشا را عشق است

آي از آب و هواي بي عشق
بادبان ناخدا را عشق است

اهل بي مرزترين دريا باش
آي اهل همه جا را عشق است

از غزل باختگان مي ترسم
شعرهاي بي هوا را عشق است

اي قشنگ سازها ، آوازها
روزهاي بي عزا را عشق است
درگيرم شو
اما
دلگير نشو...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,595 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,164 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,643 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Ar.chly (۲۶-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان