ارسالها: 23
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۳
اعتبار:
26
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
من احتياج به قلبي دارم شعله ور از عشق
که بي هيچ انتظار تکيه گاه من باشد
که همه چيز مرا دوست بدارد حتي ضعف مرا
و ترکم نکند ، نه در شب نه در روز
ماري فرانسيس ترز مارتن
بــوی مـاه مـی دهــی ! در آسمـانــم بمان
ارسالها: 23
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۳
اعتبار:
26
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
اي عشقي که به شعله ام مي کشي
به جان من رسوخ کن
بيا ، تو را مي طلبم
بيا و مرا بسوزان
حرارت تو مرا مي فشار د
آي آتش الهي
بي وقفه مي خواهم در تو محو شوم
ماري فرانسيس ترز مارتن
بــوی مـاه مـی دهــی ! در آسمـانــم بمان
ارسالها: 23
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۳
اعتبار:
26
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
ديگر همانند گذشته دلتنگ ات نمي شوم
حتي ديگر گاه به گاه گريه هم نمي کنم
در تمام جملاتي که نام تو در آنها جاري ست ، چشمانم پر نمي شود
تقويم روزهاي نيامدنت را هم دور انداخته ام
کمي خسته ام ، کمي شکسته
کمي هم نبودنت مرا تيره کرده است
اينکه چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز ياد نگرفته ام
تنها خوبم هايي روي زبانم چسبانده ام
مضطربم
فراموش کردن تو عليرغم اينکه ميليونها بار به حافظه ام سر مي زنم
و نمي توانم چهره ات را به خاطر بياورم ، من را مي ترساند
ديگر آمدنت را انتظار نمي کشم
حتي ديگر از خواسته ام براي آمدنت گذشته ام
اينکه از حال و روزت باخبر باشم ، ديگر برايم مهم نيست
بعضي وقتها به يادت مي افتم
با خود مي گويم : به من چه ؟
درد من براي من کافي ست
آيا به نبودنت عادت کرده ام ؟
از خيال بودنت گذشته ام ؟
مضطربم
يا اگر عاشق کسي ديگر شوم ؟
باور کن آن روز تا عمر دارم تو را نخواهم بخشيد
ازدمير آصاف
بــوی مـاه مـی دهــی ! در آسمـانــم بمان
ارسالها: 23
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۳
اعتبار:
26
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
سر بر سينهام بگذار
با تپشهاي قلبم آرزوهايت را شماره کن
رشتههاي سپيد مويم
ردِ رنجهايي است که زندگيام را سياه کرد
با اين همه در سرزميني که مرگ پايان رنج هاست
هرگز هيچکس تابوت عشق را
بر شانههاي من نخواهد ديد
عليشاه مولوي
بــوی مـاه مـی دهــی ! در آسمـانــم بمان