امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستانک زیبای دخترک و دست پدرش
#1
[عکس: 728c74824d1af879ff653f93128ce4fa.jpg]

دختر کوچولو و پدرش از رو پلی میگذشتن.

پدره یه جورایی می ترسید، واسه همین به دخترش گفت :

«عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیوفتی تو رودخونه.»





دختر کوچیک گفت :

نه بابا، تو دستِ منو بگیر.. پدر که گیج شده بود با تعجب پرسید:

چه فرقی میکنه ؟؟؟ !!!

دخترک جواب داد: اگه من دستت را بگیرم و اتفاقی واسه م بیوفته،

امکانش هست که من دستت را ول کنم.

اما اگه تو دست منو بگیری،

من، با اطمینان، میدونم هر اتفاقی هم که بیفته،

هیچ وقت دست منو ول نمی کنی.»
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه


 
پاسخ
سپاس شده توسط: بانوی جنوب ، نيلو


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دخترک و [color=#ff0000]گردن[/color] بند ياقوت گرانقيمت panel123 1 217 ۰۱-۰۳-۹۷، ۰۴:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: d.ali
  داستان زیبای «اثر» صنم بانو 0 166 ۰۷-۱۲-۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان زیبای «ارزیابی خود» صنم بانو 0 198 ۰۷-۱۲-۹۶، ۱۱:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان