امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دست نوشته های پرویز مصدق
#31
تنهاتر از همیشه در شبی چنین عاشق
احساس می کنم
نامۀ ناخوانده ای هستم
که به علّت عدم وجود گیرنده
بر گشت خورده است !
و تمام حرفهایم زیر مهر بطالت
بغض کرده اند !
هی ی ی ی ی !
در ناکجای این دنیا ...
یا هر کجای رؤیاهای بی نشان
که ایستاده ای
دلم برایت تنگ است !


دلم برایت تنگ است
و هیچ کاری از دست من بر نمی آید !
زخم می نهد بر دلم
که حتّی نمی توانم بگویم
تو را گم کردم
چون ...
تو هیچ وقت از آن من نبودی !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#32
تنگ که می شود دلم
به آسمان تو می نگرم
نسیم یاد تو
کوچ می دهد
ابرهای غصّه را
از آسمان قلب من
و پیچک دلم
جوانه می زند
به قامت خیال تو
دست که می برم بگیرمت
دوباره ...
دوباره تنگ می شود دلم !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#33
تو صدایم می کنی
رؤیاها دور سرم می چرخند
پنجره باران می شود
آغوشُ بوسه می بارد
آسمان می خندد
رنگین کمان وا می شود
پر می شوم از بوی گل
رو به تو بر می گردم
تا با غرور یک مرداب
لبریز نیلوفر بگویم: جانم ؟!
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#34
دلم تقویم دیواری ست
که دست خیالت هروز
خواستن ات را
ورق می زند در من
و من در پانویس لحظه ها
پر می شوم از
اسم ماندگار تو
در تمام فصول عشق !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#35
تنهاتر از همیشه در شبی چنین عاشق
احساس می کنم
نامۀ ناخوانده ای هستم
که به علّت عدم وجود گیرنده
بر گشت خورده است !
و تمام حرفهایم زیر مهر بطالت
بغض کرده اند !
هی ی ی ی ی !
در ناکجای این دنیا ...
یا هر کجای رؤیاهای بی نشان
که ایستاده ای
دلم برایت تنگ است !


دلم برایت تنگ است
و هیچ کاری از دست من بر نمی آید !
زخم می نهد بر دلم
که حتّی نمی توانم بگویم
تو را گم کردم
چون ...
تو هیچ وقت از آن من نبودی !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#36
تنگ که می شود دلم
به آسمان تو می نگرم
نسیم یاد تو
کوچ می دهد
ابرهای غصّه را
از آسمان قلب من
و پیچک دلم
جوانه می زند
به قامت خیال تو
دست که می برم بگیرمت
دوباره ...
دوباره تنگ می شود دلم !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#37
تو صدایم می کنی
رؤیاها دور سرم می چرخند
پنجره باران می شود
آغوشُ بوسه می بارد
آسمان می خندد
رنگین کمان وا می شود
پر می شوم از بوی گل
رو به تو بر می گردم
تا با غرور یک مرداب
لبریز نیلوفر بگویم: جانم ؟!
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#38
دلم تقویم دیواری ست
که دست خیالت هروز
خواستن ات را
ورق می زند در من
و من در پانویس لحظه ها
پر می شوم از
اسم ماندگار تو
در تمام فصول عشق !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#39
در من
جائی خالی ست
که غروب های دنیا
از آن می گذرد
و سایۀ کلاغ ها بی خبر ،
که بی صدا
به شب سرد درختان زرد
می پرند
در من
جائی خالی ست
شبیه پرسشی تشریحی
که هیچ گزینه ای ندارد
و تنها راهش
چشم های توست !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#40
نبض دل که می افتد
نمی شود خم شدُ
آن را برداشت
نبودنت
طعم مردن می دهد !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نوشته های علی قاضی نظام taranomi 8 533 ۰۶-۰۱-۹۸، ۱۰:۱۱ ق.ظ
آخرین ارسال: d.ali
  دوبیتی های عاشقانه !!Tina!! 121 2,174 ۱۴-۱۱-۹۷، ۰۸:۲۸ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
Heart ☆ تک بیت ها یا دوبیتی های زیبا ☆ خانوم معلم 99 2,988 ۲۸-۱۰-۹۷، ۰۲:۰۴ ق.ظ
آخرین ارسال: ♥هستی♥

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان