ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تنهاتر از همیشه در شبی چنین عاشق
احساس می کنم
نامۀ ناخوانده ای هستم
که به علّت عدم وجود گیرنده
بر گشت خورده است !
و تمام حرفهایم زیر مهر بطالت
بغض کرده اند !
هی ی ی ی ی !
در ناکجای این دنیا ...
یا هر کجای رؤیاهای بی نشان
که ایستاده ای
دلم برایت تنگ است !
دلم برایت تنگ است
و هیچ کاری از دست من بر نمی آید !
زخم می نهد بر دلم
که حتّی نمی توانم بگویم
تو را گم کردم
چون ...
تو هیچ وقت از آن من نبودی !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تنگ که می شود دلم
به آسمان تو می نگرم
نسیم یاد تو
کوچ می دهد
ابرهای غصّه را
از آسمان قلب من
و پیچک دلم
جوانه می زند
به قامت خیال تو
دست که می برم بگیرمت
دوباره ...
دوباره تنگ می شود دلم !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تو صدایم می کنی
رؤیاها دور سرم می چرخند
پنجره باران می شود
آغوشُ بوسه می بارد
آسمان می خندد
رنگین کمان وا می شود
پر می شوم از بوی گل
رو به تو بر می گردم
تا با غرور یک مرداب
لبریز نیلوفر بگویم: جانم ؟!
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
دلم تقویم دیواری ست
که دست خیالت هروز
خواستن ات را
ورق می زند در من
و من در پانویس لحظه ها
پر می شوم از
اسم ماندگار تو
در تمام فصول عشق !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تنهاتر از همیشه در شبی چنین عاشق
احساس می کنم
نامۀ ناخوانده ای هستم
که به علّت عدم وجود گیرنده
بر گشت خورده است !
و تمام حرفهایم زیر مهر بطالت
بغض کرده اند !
هی ی ی ی ی !
در ناکجای این دنیا ...
یا هر کجای رؤیاهای بی نشان
که ایستاده ای
دلم برایت تنگ است !
دلم برایت تنگ است
و هیچ کاری از دست من بر نمی آید !
زخم می نهد بر دلم
که حتّی نمی توانم بگویم
تو را گم کردم
چون ...
تو هیچ وقت از آن من نبودی !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تنگ که می شود دلم
به آسمان تو می نگرم
نسیم یاد تو
کوچ می دهد
ابرهای غصّه را
از آسمان قلب من
و پیچک دلم
جوانه می زند
به قامت خیال تو
دست که می برم بگیرمت
دوباره ...
دوباره تنگ می شود دلم !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تو صدایم می کنی
رؤیاها دور سرم می چرخند
پنجره باران می شود
آغوشُ بوسه می بارد
آسمان می خندد
رنگین کمان وا می شود
پر می شوم از بوی گل
رو به تو بر می گردم
تا با غرور یک مرداب
لبریز نیلوفر بگویم: جانم ؟!
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
دلم تقویم دیواری ست
که دست خیالت هروز
خواستن ات را
ورق می زند در من
و من در پانویس لحظه ها
پر می شوم از
اسم ماندگار تو
در تمام فصول عشق !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
در من
جائی خالی ست
که غروب های دنیا
از آن می گذرد
و سایۀ کلاغ ها بی خبر ،
که بی صدا
به شب سرد درختان زرد
می پرند
در من
جائی خالی ست
شبیه پرسشی تشریحی
که هیچ گزینه ای ندارد
و تنها راهش
چشم های توست !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
نبض دل که می افتد
نمی شود خم شدُ
آن را برداشت
نبودنت
طعم مردن می دهد !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت