امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار| ایرج جنتی عطایی
#41
جوانه

شعر من از عذاب تو ، گزند تازیانه شد
ضجه ی مغرور تنم ، ترنم ترانه شد

حماسه ی زوال من ، در شب تلخ گم شدن
ضیافت خواب تو را ، قصه ی عاشقانه شد

برای رند در به در ، این من عاشق سفر
وای که بی کرانی حصار تو کرانه شد

وای که در عزای عشق ، کشته شد آشنای عشق
وای که نعره های عشق ، زمزمه ی شبانه شد

ای تکیه گاه تو تنم ، سنگر قلب تو منم
وای که نیزه ی تو را ، سینه ی من نشانه شد

درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود
که زخم هر شکست من ، حضور یک جوانه شد

وای که در حضور شب ، در بزم سوت و کور شب
شب کور وحشت تو را ، قلب من آشیانه شد

وای که آبروی تو ، مرد انالحق گوی تو
بر آستان کوی تو ، جان داد و جاودانه شد

من همه زاری منم ، زخمی زخمه ی تنم
برای های های من ، زخمه ی تو بهانه شد

درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود
هر چه تبر زدی مرا ، زخم نشد ، جوانه شد
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#42
خورجین
ببین ای بانوی شرقی
ای مثل گریه صمیمی
همه هر چی دارم اینجاست
تو این خورجین قدیمی
خورجینی که حتی تو خواب
از تنم جدا نمی شه
مثل اسم و سرنوشتم
دنبالم بوده همیشه
بانوی شرقی من
ای غنی تر از شقایق
مال تو ، ارزونی تو
خورجین قلب این عاشق
توی این خورجین کهنه
شعر عاشقانه دارم
برای تو و به اسمت
یه کتاب ترانه دارم
یه بغل گل دارم اما
گل شرم و گل خواهش
قلبی از عاطفه سرشار
قلبی تشنه ی نوازش
این بوی غریب شب نیست
بوی آشنای عشقه
تپش قلب زمین نیست
این صدا ، صدای عشقه
اسم تو داغی شرمه
اوی قلب سرد خورجین
خواستن تو یه ستاره ست
پشت این ابرای سنگین
خورجینم اگه قدیمی
اگه بی رنگه و پاره
برای تو اگه حتی
ارزش بردن نداره
واسه من بود و نبوده
هر چی که دارم همینه
خورجینی که قلب این
عاشق ترین مرد زمینه




خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#43
سبد
تن تو کو ؟ تن صمیمی تو کو ؟
تنی که تکیه گاه من نبود
عطوفت تن تکیده ی تو کو ؟
تنی که جون پناه من نبود
سبد سبد گلای تازه ی تنت
برای باغ دست من نبود
افسانه ی ظهور دست های تو
جز قصه ی شکست من نبود
صندوقچه ی عزیز خاطراتمو
ببین ، ببین که موریانه خورد
ببین ، ببین که بی کبوتر صدای تو
گلای رازقیمو باد برد
درخت تن سپرده دست بادم و
پر از جوانه ی شکستنم
ببین چه سوگوار و سرد و بی رمق
در آستانه ی شکستنم
رفتن تو افول خاکستری
ستاره ی دل بستن من بود
شعر نجیب اسم تو غزل نبود
حماسه ی شکستن من بود
مفسر محبت ، ای رسول عشق
بگو ، بگو که معبدت کجاست
مهاجر همیشه با سفر رفیق
بگو ، بگو که مقصدت کجاست
آه ای مسافر تمام جاده ها
چرا شبانه کوچ می کنی
دلم گرفت از این سفر ، دلم گرفت
چه غمگنانه کوچ می کنی
تن تو کو ؟

خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#44
وقتشه ،وقتشه رفتن ،وقتشه
وقتشه ، وقتشه رفتن ، وقتشه
وقتشه ، از تو گذشتن وقتشه
مهلت تولد دوباره نیست
مردن دوباره ی من وقتشه
دیگه دیره واسه گفتن
این کلام آخرینه
فرصت ضجه نمونده
لحظه های واپسینه
دیگه با عاطفه دشمن
واسه دلتنگی رفیقم
توی شط سرخ نفرت
بی صداترین غریقم
من عروسک کدوم بازی وحشت
من عروس قحطی کدوم تبارم
که مثل تولد فاجعه سردم
که مثل حادثه آرامش ندارم
سرد و ساده و شکسته
اینه ی قدیمی ام من
با چراغ و گل غریبه
با غبار صمیمی ام من
می مونم زیر هجوم
سنگی آوار کینه
واسه بازیچه بودن
آخرین بازی همینه
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#45
داداجان
دادا جان نیستی که من به قفس ایوون بودم
دادا جان نیستی که من به کبوتر دون بدم
نیستی تا به شوق تو ، سله ها رو بشکنم
به کبوتر مژده ی فتح آسون بدم
دادا جان کبوترا بی تو
دارن مرگ پرواز رو به ماتم می شینن
دادا جان کبوترا دارن با من
مرگ رو با چشمای بسته می بینن
دادا جان برای دلتنگی من
بخون از شعرایی که خوندنیه
از همون شعرا که مثل عشقمون
ساده و صمیمی و موندنیه
درد تو درد منه ، دردمو فریاد بزن
واسه بیداری عشق ، عاشقی رو داد بزن
تو می توی حرفامو به همه بگی ، بگو
نه خدایا ، حرفی رو که دلت می خواد بزن
دادا جان تو مثل من خسته تنی
خسته تن ، اما همیشه با شکوه
نفست تازه تر از گریه ی ابر
بغضت اما بغض تاریخی کوه
دادا جان بخون از اون خوندنیا
از اونا ، که درد رو از یاد می بره
دادا جان بخون که بی صدای تو
کفترای شعرمو باد می بره
اگه خط پیکر من و تو جداییه
شعرمو بخون که این خود آشناییه
خوندنت رنگ سحر ، مثل شبگیر اذون
ای صدات بوسیدنی ، ماتمت کجاییه ؟
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#46
مرد من
بگو ای مرد من ، ای از تبار هر چه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ، ای بی رمق ، ای کوه خسته
بگو ای با تو داغ عاشقای دل شکسته
بگو ، با من بگو از درد و داغت
بذار که مرهم بذارم روی زخمات
بذار بارون اشک من بشوره
غبار غصه ها رو از سراپات
بذار سر روی سینه م گریه سر کن
از او شب گریه های تلخ هق هق
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مر عاشق
رها از خستگی های همیشه ، باورم کن
بذار تا خالی سینه م برات آغوش باشه
برهنه از لباس غصه های دور و دیرین
بذار تا بوسه های من برات تن پوش باشه
تو با شعر اومدی ، عاشق تر از عشق
چراغی با تو بود از جنس خورشید
کدوم توفان چراغو زد روی سنگ
کتاب شعر و از دست تو دزدید
کدوم شب ، از کدوم صحرای قطبی
غریبانه توی این خونه اومد
شبیخون کدوم رگبار وحشی
شب مقدس ما رو به هم زد
بگو ای مرد من ، ای مرد عاشق
کدوم چله ازین کوچه گذر کرد
هنوز باغچه برامون گل نداده
کدوم پاییز ، زمستونو خبر کرد
بذار سر روی سینه م گریه سر کن
از اون شب گریه های تلخ هق هق
بذار باور کنم یه تکیه گاهم
برای غربت یه مرد عاشق
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#47
همسفر
تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
نبودنت فاجعه ، بودنت امنیته
تو از کدوم سرزمین ، تو از کدوم هوایی
که از قبیله ی من ، یه آسمون جدایی
اهل هر جا که باشی
قاصد شکفتنی
توی بهت و دغدغه
ناجی قلب منی
پکی آبی یا ابر
نه خدا یا شبنمی
قد آغوش منی
نه زیادی نه کمی
منو با خودت ببر
من حریص رفتنم
عاشق فتح افق
دشمن برگشتنم
ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه ی من
چه خوبه با تو رفتن ، رفتن ، همیشه رفتن
چه خوبه مثل سایه هم سفر تو بودن
هم قدم جاده ها ، تن به سفر سپردن
چی می شد شعر سفر
بیت آخرین نداشت
عمر کوچ من و تو
دم واپسین نداشت
س آخر شعر سفر
آخر عمر منه
لحظه ی مردن من
لحظه ی رسیدنه
منو با خودت ببر

خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#48
باورکن
باور کن ، صدامو باور کن
صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن ، قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
باور کن ، دستامو باور کن
که ساقه ی نوازش ه
باور کن ، چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه
وسوسه ی عاشق شدن ، التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردن ، اسم کسی با صدامه
اسم تو ، هر اسمی که هست
مثل غزل ، چه عاشقانه ست
پر وسوسه ، مثل سفر
مثل غربت ، صادقانه ست
باور کن ، اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مطرود باغ و گل و شبنم
درخت خشکی تو دست تگرگم
باور کن ، همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن ، حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#49
واسه من گریه نکن
با من اگه زخم تمام خنجرهاست
با من اگر درد تمامی دنیاست
عشق کوچک من ای ماهی خسته
قلبم اگه قلبی به وسعت دریاست
واسه پرپر زدنم گریه نکن
واسه ویرون شدنم گریه نکن
واسه من گریه نکن
سهم عاشق
گم شدن تو شعر یه آوازه
مرگ عاشق
سفری به شکل یه پروازه
قصه ی بودن من
حدیث برگی در باد
طعم تنهایی من
به تلخی یه فریاد
اگه با من غربت
همه غمزده هاست
اگه هر شکستنم
یه شکست بی صداست
واسه پرپر زدنم گریه نکن
واسه ویرون شدنم گریه نکن
واسه من گریه نکن
اگه با من تنت رو تو قاب سنگی دیدی
بعد من شعر منو به اینه ها یاد می دی
اگه با من سکوت یه تک درخت تنهاست
بعد من خاطره هام ترانه ی عاشق هاست
رفتنم مرثیه ی قدیمی رفتن نیست
رفتنم موندنمه ، حکایت مردن نیست
واسه من گریه نکن
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#50
خوابم یا بیدارم
خوابم یا بیدارم
تو با منی با من
نزدیک تر از پیرهن
باور کنم یا نه ، هرم نفس هاتو
ایثار تن سوز نجیب دستاتو
خوابم یا بیدارم ؟
لمس تنت خواب نیست
این روشنی از توست
بگو از آفتاب نیست
بگو که بیدارم
بگو که رؤیا نیست
بگو که بعد از این
جدایی با ما نیست
اگه این فقط یه خوابه
تا ابد بذار بخوابم
بذار آفتاب شم و تو خواب
از تو چشم تو بتابم
بذار اون پرنده باشم
که با تن زخمی اسیره
عاشق مرگه که شاید
توی دست تو بمیره
خوابم یا بیدارم
ای اومده از خواب
آغوشتو وا کن
قلب منو دریاب
برای خواب من
ای بهترین تعبیر
با من مدارا کن
ای عشق دامنگیر
من بی تو اندوه سرد زمستونم
پرنده ای زخمی ، اسیر بارونم
ای مثل من عاشق
همتای محبوب
بمون بمون با من
ای بهترین ، ای خوب

خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,671 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,209 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,747 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
~ MoOn ~ (۱۴-۰۴-۹۴, ۰۳:۲۱ ب.ظ)، Ar.chly (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۵:۴۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان