دفتر اشعار|بهادر باقری

[Ar.chly]

ای جنین که این چنین شناوری !

مست بوی الکل درون شیشه ای

یا که محو ِ لای لای ِ مادری ؟

[Ar.chly]

نيك بنگرمترسك چه حالي است

بادوچشمان معصوم كركي

خيره در دختر و عطر شالي است!

[N!rvana]

با همین دل بند انگشتی

یک دل نه، صد دل

عاشق چشم های زیتونی عقاب شده است

گنجشک بیچاره !

[N!rvana]

دیروز و امروز

دنیا عوض شده است

پهلوانان دیروز

بر روی دشمن تیغ می کشیدند

ما

پهلوانان امروز

بر روی خود !

[N!rvana]

خارپشت

فیلسوف کوچکی است

خارپشت.

بی دلیل نیست

این همه علامت تعجبی

که روز و شب به دوش می کشد.

[N!rvana]

مترسک

گرفته کشتزاران در میانت

به هم دادند گنجشکان، نشانت

مترسک را هم از امشب بیفزای

به فهرست بلند عاشقانت

[N!rvana]

دیر آمدی باران

دیر آمدی باران

دیر آمدی

جنگل، زغال شد

دریای خاکستر

دیدن ندارد !

[N!rvana]

عمر لاک پشت عاشق اینچنین گذشت:

استخوانِ لای زخم

زخمِ لای استخوان

[N!rvana]

دزدانه دیدن

دردانه
دزدانه دیدمت
حالا می فهمم
پدرم چه حسی داشت
وقتی
سیب
اورا از بهشت
.
.
.
.
چید

[N!rvana]

زن

زن را خوب نمی شناسم
اما یک چیز را خوب می دانم
چوبه ی دار
گیوتین
صندلی الکتریکی
و بمب اتم را زن اختراع نکرده است