۲۲-۰۳-۹۴، ۰۱:۵۹ ق.ظ
نوروز من
**
هفت سین خالی از یه سین ،دیوان حافظ تو بغل
تا که تو از راه نرسی ،نه شعر میخونم ، نه غزل
تو باید از راه برسی ،به مرز و بوم این دیار
تا از حضورت حس کنم، رسیده عطر نو بهار
روزی که از راه برسی ،زمستون از پا درمیاد
هفت سین خالی از یه سین ،سایه ی دستاتو میخواد
تن پوش تازه بر تنو ،گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی ، هر روز نوروز منه
دلم ازت جدا نشد ،نفس تو رو نفس کشید
یه سال از این دوری گذشت ،قصه به آخر نرسید
به آرزوی دیدنت ،هفته به هفته نو شدم
جمله ی باز میبینمش ،وعده ی من شد به خودم
تو داری از راه میرسی ،زمستون از پا درمیاد
تو داری از راه میرسی ،زمستون از پا درمیاد
رها اعتمادی
**
هفت سین خالی از یه سین ،دیوان حافظ تو بغل
تا که تو از راه نرسی ،نه شعر میخونم ، نه غزل
تو باید از راه برسی ،به مرز و بوم این دیار
تا از حضورت حس کنم، رسیده عطر نو بهار
روزی که از راه برسی ،زمستون از پا درمیاد
هفت سین خالی از یه سین ،سایه ی دستاتو میخواد
تن پوش تازه بر تنو ،گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی ، هر روز نوروز منه
دلم ازت جدا نشد ،نفس تو رو نفس کشید
یه سال از این دوری گذشت ،قصه به آخر نرسید
به آرزوی دیدنت ،هفته به هفته نو شدم
جمله ی باز میبینمش ،وعده ی من شد به خودم
تو داری از راه میرسی ،زمستون از پا درمیاد
تو داری از راه میرسی ،زمستون از پا درمیاد
رها اعتمادی