امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار| مرتضی نوربخش
#1
مجموعه شعر
" ترانه های ابدی "
مرتضی نور بخش


نام: مرتضی
نام خانوادگی: نوربخش
سال تولد: 1342/2/4
تحصیلات: دیپلم
مرتضی نوربخش در چهارم اردیبهشت ماه 1342 در لنگرود به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات را در همان جا گذراند و در سال 1359 دیپلم گرفت. رویکرد او به شعر به دوران نوجوانی بازمی گردد که هم زمان با شروع جنگ تحمیلی می باشد. شعرهای «نوربخش» تا کنون به صورت پراکنده در اکثر نشریات و جنگ ها و مجموعه شعرهای گردآوری شده ویژه دفاع مقدس، انتشار یافته است. وی از سال 1365 در کرج اقامت داشت و دبیر آموزش و پرورش آن جاست. او از آغاز فعالیت خود تا این زمان، در بسیاری از همایش های شعر دفاع مقدس و شب های شعر و مقامت حضور داشته است. «نوربخش» تا کنون با حوزه هنری تهران فرهنگسرای ابن سینا و تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشته است.
آثار منتشر شده وی عبارتنداز:
1_ باغ های نارون، مجموعه شعر، حوزه هنری، 1370
2_ سرزمین کودکی، مجموعه شعر، انتشارات برگ، 1372
3_ عشق های گمشده، مجموعه شعر، اهل قلم، 1375
4_ کتاب دریا، گردآوری شعر گیلان، حوزه هنری، 1375
5_ سینه سرخ و درخت آزاد، مجموعه ای برای نوجوانان، نشر سبز رویش، 1376
6_ در مسیر تماشا، حوزه هنری، 1378
7_ گزیده ادبیات معاصر، مجموعه شعر، شماره 25، انتشارات نیستان، 1378
8_ آمدن گناه من نبود، نشر گویه، 1378
9_ صبوحی زدگان، مجموعه شعر گردآوری شده، قصاید اول و دوم انقلاب، موسسه تنظیم و نشر امام (ره)، 1380
10_ ترانه های ابدی، انتشارات نیستان، 1381
11_ زندگی واژه ها، شعرهای نیمایی، حوزه هنری، در دست انتشار
وی می گوید:
شعر مثل همه هنرها وسیله ای ارتباطی است که بازیاب افکار و احساسات شاعران در همان دوره را نشان می دهد.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
خواننده گرامی!
یک صد و چهارده ترانه ای که به تبرک عدد سوره های قران در این مجموعه آمده , از قطعات متخیل تا غیر متخیّل و اندک قطعاتی که موزون اند , جمع شده ی تراشه های روح من در بهار هشتاد است.
شاید بتوان این نوشته ها را نشر مخیل مقطع , شعر دیکتاتور, یا ... نامید , اما من در لحظه نگارش تنها به سیلان اندیشه و احساس نظر داشتم نه چیز دیگر,چنان که گفت:
من این حروف را نوشتم چنان که غیز ندانست
توهم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
ترانه 1


آیا تاکنون,
مزرعه غرق شده در باران را دیده ای
و خوشه هایی که بر آب , تاب میخورند؟
اینک,
من آن خوشه ام
که بر آب میرود
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
ترانه 2

باران که می آِید
احساس میکنم
- هنوز هم -
پیراهن کودکی هایم
بر روی طناب پهن است
به برداشتن اش , بر میخیزم
میبینم
باد آن را با خود برده است .
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
ترانه 3

مثل درختی
که هیچ پرنده ای بر آن ننشسته باشد
- در همه عمر -
فقط با ریشه های خود حرف زدم
مرا به سرزمین تنهایان
تبعید کرده بودند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
ترانه 4

کدام بهار؟
کدام باغ؟
شاخه ای نمیبینم
تا به میوه ای خرسند باشم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
ترانه 5

به انتظارش نمی ارزد
تو آن انار ترشی
که با پاییز هم
شیرین نمیشود.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
ترانه 6

در خشکسالی ها
دفتری دارم
خیس از کلمات.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
ترانه 7

آفتابی نبود
بر گور عدالت
فاتحه ای خواندم.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
ترانه 8

محکومم
به فرو ریختنی مدام
چون آبشار
به سر بلندی دریا می اندیشم
جرم من این است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,596 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,164 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,645 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Ar.chly (۲۷-۰۴-۹۴, ۱۱:۴۴ ق.ظ)، *hasti* (۲۵-۱۰-۹۴, ۰۱:۵۳ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان