امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار منیره حسینی
#11
دو ابـر در شمـال و جنـوب آسمان

به یک اندازه باریـد

هواشناسی علت این معجـزه را دلتنگـی نامید ...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
زن بود
و شانه هایش
زیر بار حرف های سنگین
خسته بودند
آنقدر
که می توانست
سال ها بخوابدو
بوی جنازه ای بلند نشود
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
راضی نمی شوم
به امنیت خانه ای که نگهبان آن تو باشی

برگرد
و تفنگ تجاوز را
از شقیقه ی دختران سرزمینت بردار
انجا که از گچ ویرانه های خانه ات
کاخ های سفید می سازند

برگرد
سر بند شوم این تقدیر را
از پیشانی کشورت باز کن
آنجا که دُردری را
به پای لهجه های بیگانه می ریزند

برگرد
و کفنت را بر آخرین نفس های این جنگ بکش
آنجا که ناچاری
بر داربست های بی اعتبارش
تعادل دیوارهای شهر را حفظ کنی
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
اين روزها
آنقدر تنها شده ام
كه خودم را مي گيرم و
الو
- صدايي كه هم اكنون نمي شنويد
سكوت يك مرد دلتنگ است -
من از خودم حرف مي زنم
من از خودم حرف در مي آورم
من از خودم حرف مي شنوم
که ارتباطم را با خودم قطع می كنم
جريان زندگي ام را از رگ هايم
و رو به قبله
مرده ام را به بازي می گيرم
- نكند گفت بميري هم بر نمي گردم -

هرچه انگشت دارم
دوره مي كنم
ديركرده و نمي دانم
سر كدام خيابان
كدام كوچه
نكند سرحرفش مانده است؟

ديركرده و
انگشت هايم
خبرم را به 110مي رسانند
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
لعنت به من !
آنقدر بزرگ شده ام
که هرچه خودم را گم می کنم
هیچکس تحویلم نمی گیرد
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
فریاد منم
اعتراض خواهرم
وفلسفه ی مقاومت
مادری ست که فریادواعتراضش را
مثل تاروپودی به هم می بافد
نقشی شکل می گیرد
که نقشه ی رویای تمام زن هاست

کابوس
از دیوارها ی نا برابراست،برادر !
بردار سقفی را که برسرمان آوار می شود

به جهنم
که غرور پنجره ها می شکند
به جهنم
که چقدر خرده شیشه می ریزند

فکر کن
همین دنیا
زیر پای مادرت بهشت شود
چه می شود !
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
باشد
باهمین پلاک
به خانه ی رویاهایم بر می گردم
فقط بگو
این جمجمه
که به دنیای من نیشخند می زند
مال تو نیست
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#18
این روزها
از بلندی موهایت فهمیده ام
چند وقت است تو را نوازش نکرده ام

گناه از کوتاهی انگشتان من است
که بشکنند
که بند بند با دیوار این سلول برسرم بریزند
که قلم شوندو روزگارم را سیاه کنند
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#19
دووووور شد
و رفتنش را
جاده
یکطرفه قضاوت کرد

مانده بودم
میان چرخ های سنگینِِ ِ جدایی،رفتن ،بی بروبرگرد ، سکوت!

حرکت از پاها ی من پریده بود
حرکت از قلب من پریده بود
روی لب هایم
رنگ لب هایم از این همه حرکت پریده بود

پریدم وسط جاده
جاده از کوه بالا و
از قله پریده بود

تو پریده بودی
و دره
مثل من
دهانش باز مانده بودو
مثل من
تو در دهانش افتاده بودی و
درست مثل من
صدایش به پای کوه نمی رسید !

می خواستم
تصمیم پیچیده ی جاده را بگیرم
بفهمم
قبول کنم !
سرعت بالای نبودنت به کشتنم داد.
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#20
حال مرا کسی درک می کند
که در سراشیبی ترین نقطه ی این شهر

به یاد کسی افتاده باشد

کسی شبیه تو

که تا دست هایت را باز می کردی

خطوط این جاده مرا به آغوشت می رساند
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,642 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,180 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,700 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
.M!!NoO. (۰۹-۱۰-۹۵, ۰۳:۳۳ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان