امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار پیمان آزاد
#1
نام دفتر : سروده های دیروز

<< گذار >>


می آییم و می رویم،
چون گذار شهابی بر آسمان.
و هم چون برف سنگینی بر زمین
چون موج شتابنده ای بر دریا
و بسان تنوره ی گردبادی در هوا
و چون کاروان،
خسته ای در صحرا
و از خود
در پناه شبی پر ستاره ،
تنها مشتی خاکستر به جا می گذاریم
تا کاروان هایی که از قفا می آیند
از هجرت ما بی خبر نمانند...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
<< پیام >>

از پیدایش نخستین
تا دم واپسین
دشنه ای در آستین باید داشت
حساب سود و زیان،
بر سرم سنگین است
تا کی این اوراق مشوش را
حمل خواهم کرد ؟
آزمونهای زمانه مرا فریفته است.
مشامم با آن همه تیزی،
رایحه تجربه را نمی شنود
به رقیب من بگویید
میدان خالی است.
و از فتح دروازه های افتخار را در برابرش بگشایید
انسان مصیبت
به تسخیر کدام قلعه می روی ؟
به تصرف کدام گنج می شتابی ؟
پریشانیت از چیست ؟
که همچون جن زدگان آسیمه سری
و لذت را از هر دری سراغ می بری ؟
پیامی نداریم
که به تو بسپارم
گوشهایت را کر می خواهم
و چشمانت را کور
تا از هر تصویر به واژه ای نیاویزی.
و از هر واژه
انگاره ای نریزی
پتک سالیان
بر سر تو
چون آواری همیشگی فرود می آید
خواب سنگین تو را حتی نخراشیده است
آسمان با آن همه ستاره از آن من است
و در خلوتی که همه بالندگی است
به تنهایی رو می کنم
تا در مسیر هجوم
نیزه ای را میهمان نباشم
و صفحه سپید ذهن را
با مضراب شما نخراشم...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
<< پیام ۲ >>

انسان را به نظمی نو فراخواندم،
با شمشیر و فرمان
و آنگاه پیامم را بر شانه های باروت نشاندم.
و به سرزمینهای دور شلیک کردم
به جز گلوله پاسخی نبود
قرنها گذشت
هنوز صدای انفجار به گوش می رسد...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
<< پرده ی دودآگند >>

نگاهت پرنده معصومی است،
در جستجوی دانه.
و قلبت در آرزوی آشیانه ای پر می کشد
افق پرده ایست دود آگند
و جهان ظلمتی است،
که تو را در
حسرت فرداها می گذارد.
نمی گویم از رفتن بازمان
نمی خواهم سکونی را به تو بیاموزم،
که خود از یاد برده ام
زندگی آموختنی نیست
زندگی تصویر پرنده ایست
که در هوای مه آلود پرواز می کند
و در آرزوی نوشیدن جرعه ایست
که طبیعت
پس از قرنها از او
دریغ کرده است...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
<< هراس >>

از هراس زاده ایم،
و با خشونت زیسته ایم
از زبان بتها
اسطوره وار فرمان ساخته ایم
و بر ذهن رنجور خویش
زالو صفت چنگ انداخته ایم
به فرداها
امیدی نیست
که امروز فردایی است
در گذرگاه بردگان ایستاده ایم
که تماشا تقدیر ماست...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
<< ماندن >>

به آبیاری جنگل می روم که خشکی ره آورد توست
و رویش دستانم
یادگاری است از عطوفت باران
در بهاران
اندیشه مکن
که جهان بی آنکه بیندیشی به سامان است
در باغچه غنچه های نو رسیده
به تشنگی دهان می گشاید
و من به فرمانی ، ناخواسته مقراض بر گلویشان می گذارم
آسودگی در کنار تو که جهان را به پنداری موهوم می خوانی
و با آهنگی ناموزون می نوازی
حکایت توفان و دریاست
بگذریم که شعر گریزی است برای بودن
و تو نیز برای ماندن دستاویزی می جویی
که از آهن و آتش ساخته ای...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
<< کوچ باد >>


با صدای ناله اش از دور
با دو چشم کور
باد می آید
سنگها را سخت می ساید
تن بهر خاکی می آلاید
می زند بر هر دری انگشت
برگهای زنده را هر آن
می گرداند اندر دست و
می چرخاند اندر مشت
خشم تو از کیست
اینهمه غوغا برای چیست ؟
از چه می بالی به خود یا از چه می نالی ؟
لانه ی موری به هم خورده است
بچه ی پروانه ای در راه تو مرده است
دشمنیهایت برای چیست ؟
بی قراریها برای کیست ؟
باد بازیگوش خاموش است
چون یادیست کز خاطر فراموش است
به خود می خواند از هر گوشه
با رازی اسیری را
و اندر پیش می گیرد
هراسان هر مسیری را
چه ناآرام می کوبی ؟
چرا این سان می آشوبی ؟
پیامی هست در نجوای امروزت
نجوای بد آموزت ؟
نمی بینید چشمم را
که هم بیدار و هم باز است ؟
نمی بینی افق در پیش من گسترده ، دلباز است ؟
نمی بینی مرا هر لحظه آغاز است ؟
برای من به خود بالیدن از هستی
و یا رنج تهی دستی چه ناساز است ؟
دل باد از هوا خالی است..
برای باد دشمن بودن و دلبستگی
سهل است ، پوشالی است
من از زیبایی و زشتی چه می دانم
نه در خشکی نه در دریا ، نمی مانم
مرا با خشم یا نفرین
مرا با روزگار تلخ یا شیرین
مرا با سفره ی بیرنگ یا رنگین
نه کاری هست
نه بر دوشم
ز اوقات و ز اوصاف گذشته
رنج هستی
خواب و سرمستی
نه آثاری نه باری هست
و بهر بودنم ، آسودنم هر دم شعاری هست
فضای ذهن من پاک است از امروز و از فردا و از دیروز
و از هر روزبرای من هدف پوچ استحیات باد در کوچ است...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
<< کلام کهنه >>

صفیر گلوله آوای حنجره ایست
گوش از پرده ی دلفروز طبیعت بریده
با تفنگ مشق می کنیم
و با فشنگ واژه های خشونت را
به دیوارهای متروک شهر می نویسیم
کلام کهنه ی ما آتشفشان خونست
از دهلیز رگهامان
اضطرتب نان با ماست
و اسارت زبان
و با افسوس زنده ایم...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
<< قربانی >>

زندگی نقش های مرده ایست
در پیشانی زمان
فریاد تو را می شنوم
که باران را می ستایی
در باد
گنج را باخته ام
خانه ی من
باغی است
سوخته
که حاصلش بی برگی است
بر می گردم
با سلامی دوباره
و نظر گاهم
کشتارگاهی است
که انسان را سلاخی می کنند
با نگههای مشکوک و آهنگهای سوگوار
و سرودهای بی پایان فتح
و صف طویلی از گوسفندان
که در مسلخ
به شکلی
ناگزیر آویزانند
و من
قربانی همیشه ی تاریخ
سد خود را می نگرم
افسرده و پریده رنگ
با تو همراهم
و هر دو
راهی را می پیماییم
که سرانجامی ندارد
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
<< فسون کهنه >>

از آسمان می آیم
پیام آور خوبیهایم
واژه گذار مهربانیها
بیایید
پیامم را بشنوید
که جان شما
عطشناک واژه ی رهایی است
اگر چه
دریچه های ذهن شما بسته است
و روح شما به غایت خسته است
پنبه از گوشه بردارید
و عینک ر از دیدگان برگیرید
عریان شوید ، عریان
که جهان دیگر
فریبگاه پوشیدگیها نیست
و بدانید
که پاکی کلام بی واژه ایست
با سکوت به هم بنگریم
که
زبان از یاد رفته ماست
و دست از همهمه برداریم
که فسون کهنه ی شماست...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,639 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,177 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,687 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان