امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتــر شعــر | مهــسا رهنما
#21
باید لباس هایم را جمع کنم

روزی از کالبَد شعر های تو خواهم رفت
خواستن ت را
دکمه دکمه از دلم باز خواهم کرد
و تن به خاک خواهم فروخت

باید لباس هایم را جمع کنم
بالش را
از خیال دست های تو پُر کنم
پرواز را به خواب های خاکستری بسپارم
و بی آنکه از عطر تازه ی پیچیده در مشامت برنجم
خاک را استشمام کنم

وقتی دیگر شوق دویدنت زیر باران نباشم
وقتی نفس ت
به لب خند من نمی ریزد
باید از میان شعر های تو گذشت
از عطر دست های تو دل کند
دل تنگی را از یاد برد
باید رفت..

لباس های مرا
از تن واژه هایت بیرون بیار
باران را ببار
چمدان لبخند را ببند و با بوسه ای
به آغوش خاک بدرقه ام کن

روزی از شعر های تو خواهم رفت
و پرواز را
از تمام پنجره ها خواهم گرفت..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
آرام ببوس سیـ ـگار را
حسودی میکند
دلم..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
اگر بازیِ زندگی را
"شانسی" نگرفته بودم
"پوچ" از آب در نمی آمدی..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
دوستت دارم
و این حقیقت من است
حقیقتی انکار نا پذیر تر از سپیدی صبح
در پایان سیاهیِ شب
و هر شب
ابتدای صبح سپیدی ست
که تا انتهای نفس هایش
دوستت دارم

دوستت دارم
در سکوتی آرام
که با لبخند تو مواج است
لبخندی
به شیرینیِ دست هایت
وقتی برای در آغوش گرفتنم منتظرند
امواجی
به نرمیِ نفس هایت
وقتی برای صدا کردنم بی تابند

دوستت دارم
و قلب من
همان اندازه که ماه برای شب
و خورشید برای روز ،
برای توست

دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
بگویید دکتر ها بروند
فشار خونم پایین نیست
آغوشم را خودم سرد کرده ام،
نفسم تنگ نیست
روی سینه ام نوشته شده
با احتیاط نفس بکش
این بغض
شکستنی ست،

به دکتر ها بگویید
قلب او بیمار نیست
این روز ها هوس باران دارد
جای تپیدن
رعد و برق می زند،
به دکتر ها بگویید
برای ما
ساعتی بغل تجویز کنند
و اشک هایی خیس
که بوی باران داشته باشد

ما روزهاست
از داروخانه فرار کرده ایم
با اینکه می دانیم
چشم های ما برای هم
تاریخ انقضا ندارند
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
بداقبالی نبود که سراغ ت امد
تو بودی که کاسه ای در دست
زیر چتر ترسی مضحک از عاشق بودن
درد را از زندگی گدایی می کردی
لبخند را با اشک می شستی
عشق را با اخم می کشتی
جهان را در اعماق سیاهِ چاهی خلاصه می کردی
که سرمایش تا مغز استخوان بغض ها نفوذ می کرد و
نامش را به اشتباه
تخت خواب می گفتند

بداقبالی نبود که زیر پایت را خالی کرد
زمین داوطلبانه از غمِ بختِ شیرینی می لرزید
که پشت درهای بسته ی دلت
پنجره ها را خواب می دید
پرواز را خیال می کرد
اشک ها را می نوشید و
لبخند هایش شور می شد

نه! این بداقبالی نبود
تو بودی
کاسه ی گداییت
و لبخندهایی که محکوم بودند
از آغوش پنجره ها
به نیستی سقوط کنند
تا در عطشِ دردی
- که به داشتنش خو کردی -
غوطه ور بمانی
و هرگز نفهمی
تمام لطف آمدن باران در خیس شدن است
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
نه دل داشتم به دریا بزنم
نه پر پرواز به آسمان
نه پای رفتن از زمین

ماندنی بودم
بذر درختی
که خوش داشت در قلب تو ریشه کند
در جای جایِ جانِ تو شاخه پراکند
در نگاه تو سبز شود

نگاهم کردی
ریشه دواندم
در دلت
باد شدی با برگ هایم رقص یدی
ابر شدی بر احساسم باریدی
نور شدی به تنم خندیدی
و خاک..

نه اهل دریا بودم
نه آسمان
نه زمین
سبز شدم ریشه به جانت بخشیدم تا
اهل دلت باشم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
به پاییزی که آمدی قسم
بهار
قصه ی بیشه های دور بود

غصه های ما
حتی در انتها ی اشک هایشان
بهار را خواب نمی بینند
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
موبایل
خوش صدا ترین پرنده ی دنیاست
تو که پشت خط باشی..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
حال بدی دارم
انگار چراغ جادو در دست هایت باشد
و بدانی
آرزوهایت هرگز براورده نمی شوند
با این حال
هِی آرزو کنی..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتــر شعــر | علیرضــا آدر .RaHa. 56 4,167 ۲۹-۰۵-۹۳، ۰۴:۵۹ ب.ظ
آخرین ارسال: .RaHa.
  دفــتر شعــر | ساره دستاران .RaHa. 162 6,280 ۲۹-۰۴-۹۳، ۱۱:۵۲ ب.ظ
آخرین ارسال: .RaHa.

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان