امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتــر شعــر | مهــسا رهنما
#31
دلم گرفته
شبیهِ ماه
وقتی سایه ی زمین
بر سرش سنگین است

شبیهِ خودم
وقتی از روی تنم
صورت جنینی را نوازش می کنم
که در رحمم نیست..
شبیهِ روزهایی
که برایت مثلِ هیچ کس نیستم
تا هوای دلم را داشته باشی
اخم را به صورتم راه ندهی
یا با لبخندی
اشک هایم را بغل کنی..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#32
کودکی چشم به راهم نیست و
همسر مردی نیستم
زن م
و این در شناسنامه ام
به وضوح نوشته شده

مه سا رهنما

اسم ها بهانه اند تا یادمون بیاد کی هستیم و چه می کنیم
قدر خودمون رو بدونیم
روز زن مبارکــ
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#33
گاهی برای ایستادن
باید به دیواری چنگ زد
که نیست..
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#34
از بلندپروازی هر دروغی
به پیله کوچ می کنم
به آن زمان که بالهای تو
تنها در نگاه من جان می گرفت و
پرواز هبوط صداقت بود
و سقوط
سرانجام دروغ

به پیله باز می گردم
دخمه ای
که هرچند
بال های کال مرا
به صلیب خیال کشیده بود
پرواز از هر روزنه ای
در تاریکی تلخ ش
طلوع می کرد

در پیله
در رویای تنیدن آسمان
در خواب اعتمادی که در تن باد می وزید
می مانم و باور می کنم
هیچ درختی
برای پریدن سبز نیست
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#35
تنها نبودیم
آسمان سکوت را میفهمید
پس باران را
به کوچههایمان فرستاد
تا صورت خانه خیس شود
بغض پنجرهها بشکند
و ماشینها در خوابِ دزد
تا صبح
ناله کنند

روز رسید
زمین
تر بود و باران
در چشم ما خشک شده بود
آسمان هنوز
بر سر ابرها فریاد می کشید اما
نخواستیم به درد اعتراف کنیم
به سایه خزیدیم و شب
راهیِ ما شد

ابرها هرشب
پنجرهها را با اشک شستند
مردم به کوچه گفتند بهار است
سکوت کردیم و آسمان
سکوت ما را فهمید
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#36
برگ زردی بودم
در مسیر سقوط
سلام کردی،
سبز شدم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#37
مولودی در کار نیست
دست از طواف دلم بکش
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#38
با دسته گل برگرد
از وقتی در تیمارستان منتظرم
تو را نمیشناسم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#39
از فصل آمدنت
تنها
نامی برای زمستان باقی خواهد ماند
اینطور که تو تابستانی...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#40
دست هایت را رها کردم
گم شدی...
پیدا نشو!
دیگر هم دست تو
نخواهم شد...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتــر شعــر | علیرضــا آدر .RaHa. 56 4,167 ۲۹-۰۵-۹۳، ۰۴:۵۹ ب.ظ
آخرین ارسال: .RaHa.
  دفــتر شعــر | ساره دستاران .RaHa. 162 6,280 ۲۹-۰۴-۹۳، ۱۱:۵۲ ب.ظ
آخرین ارسال: .RaHa.

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان