امتیاز موضوع:
  • 5 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
{ پاراگراف کتاب}
#بــــرشــی_از_یــــکـــ_کـــتـــابـــ

وقتي از ته دل بخندی
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری ،
وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی ،
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی

آن زمان است که واقعا زندگی می کنی ... !
بازی زندگی، بازی بومرنگ‌هاست؛

اندیشه‌ها، کردارها و سخنان ما دیر یا زود با دقت شگفت‌آوری به سوی ما بازمی‌گردن د.
زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند،
هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد.


چهار اثر فلورانس اسکاول شین
پاسخ
سپاس شده توسط:
زمستون فقط فصل پول‌داراست.
اگه پول‌دار باشی سرما برات یه شوخیه که می‌تونی با پالتو پوست کَلکشو بکنی و گرم بشی، تازه بعدش بری اسکی!
اگه بدبخت باشی سرما برات یه بلای آسمونیه! اون‌وقت یاد می‌گیری چه‌جوری از منظره‌های پوشیده از برف متنفر باشی.


از كتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
 اوریانا فالاچی



پ ن : توضيح عكس! تبلیغ جالب یک موسسه خیریه: عاشق برفی؟ پس سعی کن اینجا بخوابی.

[عکس: ihqb_img_3992.jpg]
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
این‌جا دانش به هیچ ‌دردی نمی‌خورد، پسرجان! این‌جا نیامده‌ای فکر کنی، تو همان کاری را می کنی، که یادت می
دهند . ما در کارخانه‌هایمان به روشنفکر ، احتیاج نداریم. به بوزینه احتیاج داریم! بگذار نصیحتی بهت بکنم، هرگز از فهم و شعورت حرف نزن! ما جای تو فکر خواهیم کرد!


سفر به انتهای شب
لویی فردینان سلین
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را
چون رازی در سینه محفوظ داری
خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن
به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری
بگو چقدر برایت ارزش دارند
اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود
و روز بی ارزشی خواهی داشت... .


 گابریل گارسیا مارکز
 همراه با عشق
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
احمق يا هوشمند بودن،
دليلی برای
دانستن يا ندانستن چيزی نيست.
بعضی ها خيلی می دانند،
ولی نمیشود آنها را
باهوش دانست.
بعضی ها هم زياد نمی دانند،
ولی نمی شود آنها را
احمق تصور كرد.
معرفت و سفاهت را تنها خدا
به آدم می بخشد.


سرزمین گوجه های سبز
هرتا مولر
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
اکنون کاری را شروع کرده ام که
می توانستم ده سال پیش آغاز کنم،
اما از اینکه برای آن بیست سال دیگر
صبر نکردم، دلشادم.


 کیمیاگر
 پائولو کوئیلو
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
کرم ابریشم وقتی در پیله گرفتار ماند و مدتی در دور خود پیچید و تنید از برکت آن تلاش‌ها و پیچش‌ها پروانه در می‌آید
ولی انسان مادر مرده برعکس وقتی در لجه‌ی افکار گرفتار گردید دیگر روی رستگاری نخواهد دید و مانند محکومی که وزنه‌ی آهنین به پایش بسته و در دریا انداخته باشند مدام در گرداب حیرت و سرگردانی فروتر می‌رود...


محمدعلی جمالزاده
دارالمجانین
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
تصمیمات کوچک روزمره‌تان، یا شما را به زندگی دلخواهتان می‌رسانند یا به یک فاجعه ختم می‌شوند. در واقع، این تصمیمات خیلی کوچک هستند که زندگی ما را شکل می‌دهند. اگر فقط دو میلی متر از مسیرتان منحرف شوید، خط سیر زندگی‌تان تغییر می‌کند.

 دارن هاردی
 اثر مرکب
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
ویل را از ماشین پایین آوردم و سوار صندلی چرخدار مخصوص خانه کردم. برایش نوشیدنی گرم آوردم. کفش و شلوارش را عوض کردم. شلوارش را که لک شده بود، داخل ماشین لباسشویی انداختم. بعد هم بخاری را روشن کردم.تلویزیون را روشن کردم و پرده‌ها را کشیدم. فضای اتاق گرم و صمیمی شد. شاید به نسبت هوای سردی که بیرون گذرانده بودیم، کمی زیادی گرم بود. وقتی کنار ویل داخل اتاق نشیمن نشستم و چای سرکشیدم، متوجه شدم که کلامی حرف نزده است. از خستگی نبود یا چون می‌خواست تلویزیون تماشا کند نمی‌خواست با من حرف بزند.وقتی برای بار سوم به اظهار نظرم درمورد اخبار محلی واکنش نشان نداد،
گفتم: - چیزی شده؟
- کلارک! تو به من بگو.
-چه بگویم؟
- تو می‌دانی که چیزی درمورد من هست که باید بدانی، خودت به من بگو.
 نگاهش کردم.
سرانجام گفتم:- ببخشید. می‌دانم امروز آن‌جور که دلم می‌خواست پیش نرفت. با این‌همه، خوب شد رفتیم بیرون. واقعاً فکر می‌کردم بهت خوش می‌گذرد.
بعد دیگر اضافه نکردم که خودش از قبل تصمیم داشت بداخلاقی کند. نگفتم که نمی‌داند چه دردسرها کشیدم تا روز خوبی برایش تدارک ببینم. نگفتم خودش اصلاً تلاش نکرد بهش خوش بگذرد. نگفتم که اگر گذاشته بود آرم مسخرة ویژه را بخرم، می‌توانستیم مثل آدم غذای درست و حسابی بخوریم و مشکلات فراموش شود.
-اینکه چه فکری دارم.
- چه فکری داری؟
- تو با بقیه هیچ فرقی نداری.
-یعنی چی؟
-کلارک! اگر زحمت به خودت می‌دادی و می‌پرسیدی، اگر به خودت زحمت می‌دادی و درمورد این گردش مسخره ازم می‌پرسیدی، بهت می‌گفتم که از اسب و مسابقه‌اش متنفرم. یعنی همیشه متنفر بودم. اما به خودت زحمت ندادی و ازم نپرسیدی. خودت تصمیم گرفتی که دوست داری من چه کار کنم. خودت جلوجلو رفتی و ترتیبش را دادی. تو کاری کردی که دیگران می‌کنند. به جای من تصمیم گرفتی.
آب دهانم را قورت دادم.
- قصدم این نبود...
- اما همین‌کار را کردی.
صندلی چرخدار را به حرکت درآورد و از من دور شد.
بعد از یکی‌دو دقیقه سکوت فهمیدم باختم.


کتاب من پیش تو
نويسنده: جوجو مویز
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
اصلا نمی دانستم موسیقی می تواند قفل وجود آدم را باز کند،
آدم را به جایی ببرد که حتی آهنگسازش هم انتظارش را ندارد.
نمی دانستم موسیقی اثری از خود بر دنیای اطراف ما برجا می گذارد.
گویی اثرش را با خود به هر کجا می روید، می برد.


 كتاب : من پیش از تو
نويسنده: جوجو مویز
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
21 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۱۳-۰۴-۹۶, ۰۷:۱۲ ب.ظ)، v.a.y (۲۵-۱۲-۹۶, ۰۴:۵۶ ب.ظ)، ملکه برفی (۱۴-۱۰-۹۶, ۰۹:۴۷ ب.ظ)، نويد (۱۴-۰۴-۹۶, ۰۲:۳۶ ق.ظ)، faramarzi (۰۷-۰۴-۹۴, ۰۵:۴۷ ق.ظ)، avapars (۲۳-۰۲-۹۶, ۱۱:۰۵ ب.ظ)، armiti (۰۴-۱۰-۹۴, ۰۱:۲۰ ب.ظ)، صنم بانو (۱۰-۱۲-۹۶, ۰۷:۰۸ ق.ظ)، فائزه 2 (۲۸-۰۹-۹۴, ۰۶:۴۰ ب.ظ)، ثـمین (۲۳-۰۲-۹۶, ۱۰:۵۲ ب.ظ)، دخترشب (۱۲-۱۱-۹۶, ۰۱:۱۹ ق.ظ)، AsαNα (۰۵-۱۱-۹۶, ۰۳:۰۵ ب.ظ)، _AYNAZ_ (۱۴-۱۰-۹۵, ۱۲:۵۵ ق.ظ)، d.ali (۲۱-۰۲-۹۷, ۰۶:۴۲ ب.ظ)، دختربهار (۲۳-۰۹-۹۶, ۱۰:۵۷ ب.ظ)، •Vida• (۰۴-۰۲-۹۶, ۰۸:۵۴ ب.ظ)، ستاره ی احساس (۰۴-۰۲-۹۶, ۰۷:۵۴ ب.ظ)، salina (۱۳-۰۲-۹۶, ۰۹:۲۱ ب.ظ)، taranomi (۱۲-۱۱-۹۶, ۰۱:۲۷ ق.ظ)، Raana123 (۱۴-۱۲-۹۷, ۰۱:۳۵ ق.ظ)، arom (۰۱-۰۵-۰, ۰۷:۵۶ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان