امتیاز موضوع:
  • 5 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
{ پاراگراف کتاب}
هر یک از ما زیر سیطره مفهوم حدوث هستیم.

دلیلی در دست نیست که چرا باید به دنیا آمده باشیم. ما تصادف محض هستیم و به هیچگونه در طرح اشیا ضروری نیستیم. بدون اجازه خودمان به درون هستی پرتاب شده ایم و بدون اجازه خودمان از آن اخراج می شویم.

ازین پرتاب شدگی نفرت داریم و از درماندگی ترحم انگیز خودمان در سیلاب شکلها، رنج میبریم و تحلیل می رویم. اندیشه مرگ، ناگزیر زندگیمان را تیره می کند و گرچه تا حدی آزادی احساس می کنیم ولی این آزادی به باری که بر دوش داریم می افزاید چون مسئولیت آنچه را که انجام می دهیم به گردن مان می اندازد.


"نگرانی" تقریبا جوهر آگاهی است. "اضطراب" دست از سرمان بر نمیدارد، چرا که می توانیم به پیش و پس بنگریم.

"ما در جستجو و تشنه " ی دلگرمی و امنیت هستیم. در میان جمع زندگی می کنیم، اما هر یک از ما اساسا احساس تنهایی و در نهایت احساس درماندگی می کنیم.

شرایط ما از قرنهای نخستین بدتر است، چرا اکنون برای بسیاری از ما "خدا دیگر خدایی زنده نیست".

عرصه هستی غیر شخصی شده است و دیگر نه پناهگاهی وجود دارد و نه وعده رستگاری.


ما که به وقوع فنای خویش وقوف داریم، خردمندانه ترین واکنشمان پذیرفتن کامل سرنوشت خویش به عنوان بخشی از نظم طبیعت و وجه اشتراک برای همه انسانها است. .

تنهایی خود را می توانیم با میل "بودن با دیگران " و پذیرش مسئولیت ها و توجه و مراقبت متقابل ،تسکین دهیم. می توانیم با صرف نظر کردن از لذتهای دنیوی و گردن نهادن به اخلاقیات خود بسته،گناهمان را کاهش دهیم. "گردن نهادن به مجموعه ای از قوانین عالیترین شکل آزادی است".

اینچنین بود که به نشانه سپاس از اندیشه هایش در تاریخ 28 ماه مه 1933 شورای عالی دانشگاه فرایبورگ، مارتین هایدگر را به ریاست دانشگاه برگزید،اما او یک سال بعد استعفا داد تا وقتش را صرف تدریس کند.

به حزب ناسیونال سوسیالیست(نازی) پیوست و از دانشجویانش خواست تا " آدولف هیتلر" را به عنوان واقعیت کنونی و آینده ی آلمان و سخنان او را به عنوان قانون بپذیرند!


تفسیرهای زندگی
ویل و آریل دورانت
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
یا به میدان نیا یا تمام بیا !
جنگ کاهلانه همیشه به سود دشمن است.
کج دار و مریز حرف مفت مفت است.
بادیه یی که کجش داشته ای و نمی ریزد، در واقع چیزی در آن نیست که بریزد.
بادیه که لبالب شد، یک ذره هم نمی توان کجش کرد.
هیچ موجودی در جهان نفرت انگیزتر از عاشق نیم بند نیست.


آتش بدون دود
نادر ابراهیمی
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
روشنفکر کیست؟

خلاصه مشخصه روشنفکر این است که از جانب هیچکس رسالتی ندارد و وضع اجتماعی خود را از هیچ مقامی نگرفته است.
برخلاف پزشکان و آموزگاران که قدرت حاکم با تصمیم قبلی، آنها را به عنوان ماموران خویش ایجاد کرده٬ محصول هیچ تصمیم قبلی نیست، بلکه ثمره عجیب جوامع غول‌آسا است..
هیچکس او را نمی‌خواهد و هیچکس او را به رسمیت نمی‌شناسد؛ نه دولت، نه برگزیدگان قدرت حاکم، نه گروه‌های فشار ، نه سازمان‌های طبقات استثمار شده و نه توده‌ها...


در دفاع از روشنفکران
ژان پل سارتر
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
انسان ها این حقیقت را فراموش کردند،
اما تو نباید فراموشش کنی !

"تا زنده ای نسبت به
چیزی که اهلی کردی
مسئولی "


شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
کار_فلسفه_آزردن_حماقت_است

در جواب به سوال کسی که می پرسد:
" فلسفه به چه کار می آید؟ "
جواب باید ستیزه جویانه باشد؛
چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است.
فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا، که هر دو دغدغه های دیگری دارند.
فلسفه به خدمت هیچ قوه ی مستقری در نمی آید،

کار_فلسفه_ناراحت_کردن_است!

فلسفه ای که هیچکس را ناراحت نکند و با هیچ کسی ضدیت نورزد فلسفه نیست،

کار_فلسفه_آزردن_حماقت_است.

فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل میکند.
فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش.
آیا جز فلسفه رشته ای هست که به نقد تمامی راز آمیزگری ها -هر خاستگاه و هدفی که داشته باشند- همت گمارد؟!


نیچه و فلسفه
ژیل دلوز
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
شما از روز داوری الهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم.
من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم. من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛
من داوری آدمیان را دیده‌ام!


آلبر کامو
سقوط
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
مرگ از همه سو ما را احاطه کرده است و نباید مایه تعجبمان گردد. همین که آدمی نگریستن آغاز میکند مرگ را در کار میبیند و بدان خوگیر می شود. می پندارد که خوگیر می شود. آدمی میداند که مرگ روزی خواهد آمد و در خانه اش دست به کار خواهد شد و درد و اندوه آن را پیشبینی میکند ولی آنچه هست بیش از درد و اندوه است. بگذار هرکسی از خویش پرسش کند. کم اند کسانی که معترف نباشند چه انقلابی یک حادثه مرگ در سراسر زندگیشان پدید اورده است, مبدا تاریخ عوض می شود. سراسر زندگی از ان اسیب میبیند, همه قلمرو موجودات که دیروز قلمرو روز بود و امروز قلمرو سایه...
خدایا!! اگر این سنگ کوچک, تنها همین یک سنگ از تاق بیفتد, همه تاق فرو می ریزد.
هیچ از اندازه بیرون است. اگر این (من) کوچک هیچ نیست, هیچ (منی) هیچ نیست. اگر انچه من دوست می دارم هیچ نیست, خود من که دوست می دارم هیچ نیستم. زیرا من اگر هستم جز به سبب انچه دوست می دارم نیست.


جان شیفته
رومن رولان
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
بسیاری از افراد وطن پرستند بی آنکه وطن پرستی آنان اصلا هزینه ای داشته باشد. من وطن پرست نیستم و نخواهم بود ولو آن که برایم گران تمام شود. بسیاری از افراد به بهشت عقیده دارند و میخ طویله الاغشان را در آنجا بر زمین کوبیده اند. من خری ندارم، لاجرم آزاد هستم. نه از جهنمی می ترسم که احتمالا خرم در آنجا از بین برود؛ نه چشم امیدی به بهشت دارم که خرم بتواند در آنجا، با خوردن شبدر، شکمی از عزا در بیاورد. من مردی بیسواد و کله خرم، می توانم مطالب را، آن طور که دلم می خواهد ادا کنم.

زوربای یونانی
نیکوس کازانتزاکیس
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
همه‌ ما توسط کسانی که دوست‌مان داشته‌اند ساخته و بازساخته شده‌ایم...
ما اثر افراد اندکی هستیم که در عشق‌شان به ما سماجت به خرج داده‌اند.


برهوت عشق
فرانسوا موریاک
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
ناپلئون به فونتان می گفت:
می دانید چه چیز را بیش از همه تحسین می کنم؟ این که زور نمی تواند چیزی بنیاد نهد. در دنیا فقط دو قدرت وجود دارد: سرنیزه و اندیشه سرانجام سرنیزه مغلوب اندیشه می شود.
پس به اندیشه معتقد باشیم.
حتی اگر قدرت، برای فریفتن ما، نقاب عقیده یا رفاه به چهره خود بزند.
ناله و زاری دوای درد اندیشه نیست،
کافی است در راه نجات آن بکوشیم.


آلبر کامو
فلسفه پوچی
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
21 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۱۳-۰۴-۹۶, ۰۷:۱۲ ب.ظ)، v.a.y (۲۵-۱۲-۹۶, ۰۴:۵۶ ب.ظ)، ملکه برفی (۱۴-۱۰-۹۶, ۰۹:۴۷ ب.ظ)، نويد (۱۴-۰۴-۹۶, ۰۲:۳۶ ق.ظ)، faramarzi (۰۷-۰۴-۹۴, ۰۵:۴۷ ق.ظ)، avapars (۲۳-۰۲-۹۶, ۱۱:۰۵ ب.ظ)، armiti (۰۴-۱۰-۹۴, ۰۱:۲۰ ب.ظ)، صنم بانو (۱۰-۱۲-۹۶, ۰۷:۰۸ ق.ظ)، فائزه 2 (۲۸-۰۹-۹۴, ۰۶:۴۰ ب.ظ)، ثـمین (۲۳-۰۲-۹۶, ۱۰:۵۲ ب.ظ)، دخترشب (۱۲-۱۱-۹۶, ۰۱:۱۹ ق.ظ)، AsαNα (۰۵-۱۱-۹۶, ۰۳:۰۵ ب.ظ)، _AYNAZ_ (۱۴-۱۰-۹۵, ۱۲:۵۵ ق.ظ)، d.ali (۲۱-۰۲-۹۷, ۰۶:۴۲ ب.ظ)، دختربهار (۲۳-۰۹-۹۶, ۱۰:۵۷ ب.ظ)، •Vida• (۰۴-۰۲-۹۶, ۰۸:۵۴ ب.ظ)، ستاره ی احساس (۰۴-۰۲-۹۶, ۰۷:۵۴ ب.ظ)، salina (۱۳-۰۲-۹۶, ۰۹:۲۱ ب.ظ)، taranomi (۱۲-۱۱-۹۶, ۰۱:۲۷ ق.ظ)، Raana123 (۱۴-۱۲-۹۷, ۰۱:۳۵ ق.ظ)، arom (۰۱-۰۵-۰, ۰۷:۵۶ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان