ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
نظامی گنجوی:
بهاری داری ازوی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد
.
.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
خیام:
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
سالی
نوروز
بی چلچله بی بنفشه می آید،
جنبش ِ سرد ِ برگ ِ نارنج بر آب
بی گردش ِ مُرغانه ی رنگین بر آینه
سالی
نوروز
بی گندم ِ سبز و سفره می آید،
بی پیغام ِ خموش ِ ماهی از تُنگ ِ بلور
بی رقص ِ عفیف ِ شعله در مردنگی.
سالی
نوروز
همراه به درکوبی مردانی
سنگینی بار ِ سال هاشان بر دوش:
تا لاله ی سوخته به یاد آرد باز
نام ِ ممنوع اش را
وتاقچه گناه
دیگربار
با احساس ِ کتاب های ممنوع
تقدیس شود.
در معبر ِ قتل ِ عام
شمع های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه های بسته
به ناگاه
فراز خواهدشد
دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهدشد
وبهار
درمعبری از غریو
تاشهر
خسته
پیش باز خواهدشد
سالی
آری
بی گاهان
نوروز
چنین آغاز خواهدشد
احمد شاملو
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
فروغی بسطامی:
عید آمد و مرغان رة گلزار گرفتند
وز شاخة گل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
.
سعدی شیرازی:
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
سنایی غزنوی:
با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
وز تابش روی تو برآید دو شب از روز
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
۲۹-۱۲-۹۶، ۰۹:۵۴ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۹-۱۲-۹۶، ۰۹:۵۵ ب.ظ توسط d.ali.)
(ملک الشعرای بهار)
خوشا بهارا خوشا میا خوشا چمنا
خوشا چمیدن بر ارغوان و یاسمنا
خوشا سرود نو آیین و ساقی سرمست
که ماه موی میانست و سر و سیم تنا
خوشا توانگری و عاشقی به وقت بهار
خوشا جوانی با این دوگشته مقترنا
خوشا مقارن این هر سه خاطری فارغ
زکید حاسد بدخواه و خصم راه زنا
خوشا شراب کهن در سبوی گردآلود
که رشح باران بسترده گردش از بدنا
خوشا مسابقهٔ اسب های ترکمنی
کجا چریده به صحرای خاص ترکمنا
درازگردن و خوابیده دم و پهن سرین
فراخ سینه و بالابلند و نرم تنا
بزرگ سم و کشیده پی و مبارک ساق
بلندجبهه و محجوب چشم و خوش دهنا
به فصلی ایدون کز خاربن برآید گل
نواخت باید برگل سرود خارکنا
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
فرخی سیستانی
چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد
حبذا باد شمال و خرما بوی بهار
بادگویی مشک سوده دارد اندر آستین
باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار
ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله
نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار
تا بر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار
راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند
باغهای پر نگار از داغگاه شهریار
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
جامی
بگشا نقاب از رخ باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
رو سوی تماشای چمن لاله عذارن
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
گشتند در این باغ و گذشتند هزاران
بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت
سربسته پیامی ز دل سینه فگاران
.
.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
حافظ شیرازی:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش