امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار| اهورا ایمان
#21
بهار و بنفشه
خونه همون خونه،همون خاطره س
همون که پای قصه هاش نشستیم
همون که با حافظ پیش آینه ش
غزل غزل سکوتو می شکستیم
خونه همونه که به هم رسیدیم
تو کوچه باغِ ترمه و ترنجش
همون که روی آینه هاش نوشتیم
هنوز می ارزه عاشقی به رنجش
هنوز به شیرینی صبح عیده
بازی نور و سایه و اقاقی
هنوز پر از عطرِ عبورِ عشقه
به هم رسیدنای اتفاقی
وسوسۀ ماهیِ قرمزِ حوض
ماهو داره پایین ترک میکشه
از پسِ پردۀ بنفشه و ناز
بهاره که داره سرک میکشه
خونه همونه که به هم رسیدیم
تو کوچه باغ ترمه و ترنجش
همون که روی آینه هاش نوشتیم
هنوز می ارزه عاشقی به رنجش
آهنگ و آرانژمان:امید کرامتی
آواز:حمید ترکاشوند
به پیشواز بهار
نوزدهم اسفند هشتادوهفت
4 عصر
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
عزیز
برای برادرم محمد حسین
رفتی و برنگشتی
رفتی و دل بریدی
بی منِ بی تو تنها
رفتی و پر کشیدی
بی خبرم گذاشتی
خسته ترم گذاشتی
میون بغض و گریه
دربه درم گذاشتی
نگفتی بی پروبال
چه جوری پر بگیرم
تو خلوت کدوم شب
راه سفر بگیرم
کجا بیام که حتی
از تو خبر ندارم
خسته تر از همیشه
پای سفر ندارم
رفتی و رفت از تن خسته جونم
عکس تو شد همدم و همزبونم
هیشکی نبود مثل تو نازنینم
هیشکی نشد مثل تو مهربونم
رفتی و جا گذاشتی
خاطرة چشاتو
خاطرة عزیزِ
خندة بی صداتو
نموندی و نگفتی
به پای کی بمونم
گلِ ترانه هامو
برای کی بخونم
موندم و رفتی اما
اشکمو دیدی انگار
گفتم اگر نباشی
گفتی خدانگهدار

تهران
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
فاصلهها ، فاصلهها فاصلهها رو خط زدم

اما هنوز اولِ راه اما هنوز مرددم



فاصلهها رو خط زدم برای هم خطر شدن

به عشق راهی شدن و به شوق هم سفر شدن



اما هنوز اولِ راه اولِ سرگردونی ام

آخرِ بی پناهی و اولِ بی نشونی ام



اولِ بی نشونی ام وقتی به هم نمی رسیم

وقتی تو آخرین قدم به غیرِ غم نمی رسیم



فاصله آوازِ سکوت فاصله بغضِ واژه هاس

فاصله یعنی من و تو وقتی که راهمون جداس

******

فاصله معنی نداره وقتی سکوتو میشکنی

وقتی من از تو میگم و وقتی تو همراه منی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
دقیقه های تا ابد

به رسم غم،به رسم شادی
به رسم زندگی نشستیم
هزار بار اگر شکفتیم
هزار بار اگر شکستیم
به رسم زندگی نشستیم
اگر چه پیش و پس قفس بود
اگر چه مرگ بی بهانه
اگر چه غصه هم نفس بود
به شوقِ آسمانِ دیگر
به خاک خسته تن سپردیم
دقیقه های تا ابد را
به عشق زندگی شمردیم
گذشت روزگار حسرت
قفس شکست و شب سحر شد
ستاره پر گرفت و خورشید
به گل نشست و شعله ور ش
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
قصه ای که نگفتم





هنوز تو قصهها بودم که با تو آشنا شدم

که از تو قصه ساختم و تو قصهها رها شدم



هنوز تو قصهها بودم که قصه عاشقانه شد

که زیر چتر اسم تو ترانههام ترانه شد



جدا شدم از این همه رها شدم تو اسم تو

همین که خواستمت نشد رها شم از طلسم تو



همین که خواستمت نشد غریب کوچه ها نشم

نشد برای دیدنت تو قصه ها رها نشم

رها شدم تو قصهها نوشتم از تو هر نفس

اما نشد یکی بشیم که قصه قصه بود و بس



نه قصه حرف منو زد نه آینه اشک منو دید

هنوز تو قصه ها بودم که قصهمون به سر رسید
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
خواب








بازم دارم خواب می بینم خواب ستاره سوختن

خواب دوباره گم شدن خواب دوباره سوختن



خواب دوباره رفتن و دوباره در به در شدن

اسیر سایه ها ولی دوباره شعله ور شدن



خواب می بینم قفس قفس پرنده های مرده رو

مردای بی ساز و صدا زنای سرسپرده رو



خواب می بینم،خوابِ مگو خوابِ سکوت حنجره

خواب دلای سنگی و خوابِ شکست پنجره



حادثه روی حادثه فاجعه پشت فاجعه

دنیا اسیر سرنوشت دنیا تو مشت فاجعه



کاشکی میشد خواب بمونم شب که میاد سحر نشه

زمین تو چشم آسمون دوباره شعله ور نشه



کاشکی میشد خواب ببینم خوابِ گلای رازقی

خوابِ روزایِ بارونی خوابِ شبای عاشقی





بیست و هشتم مهر هشتاد و یک

سه و نیم بامداد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
با تو اما

ماندم تنها

مُهری بر لب

بندی بر پا

دل همه گمراهی و گناه

تو امید جان

جان همه خاموشی و خزان

تو مرا بخوان

لب نگشودم اما سوختم ساختم

با منِ خستۀ غم تو بمان

ای که به جز تو نمانده مرا

مگر آه من

من همه شوق توام منگر

به گناه من

تو تب و تاب رسیدن من

به قرار دل

من غم و حسرت و دربه دری

تو پناه من

دل همه گمراهی و گناه

تو امید جان

جان همه خاموشی و خزان

تو مرا بخوان

شوق اگر از دل رفت و غم پیدا شد

با دلِ خستۀ من تو بمان

از تو موج و

با تو دریا

در تو پنهان

با تو پیدا

آهنگ :آریا عظیمی نژاد

آواز:محمد اصفهانی

تابستان هشتاد و نه
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
بی واژه

منو دريا،منو بارون منو آسمونصداكن

اسممو واژه به واژه تو دلِ ترانه جا کن


منو تنها،منو عاشق منو خوبِمنصداکن

منو از همين ترانه واسه ماشدنصداکن


منو بی واژه صدا کن همصداتر از هميشه

بههموناسمِ عزيزی که براتکهنهنميشه


واسه زندگیصدامکن واسههرچی عاشقانه س

واسه حرفای قشنگی که نگفته شاعرانه س


منو شب صدا کن اما اونشبیکه توروداره

اونشبیکهجایماهش تورو پيشِ من مياره


منو آيينه صدا کن کهميخوام مثلتو باشم

که برای با تو بودن ميخوامازخودمجدا شم


منو دریا،منو بارون منو آسمون صدا کن

اسممو واژه به واژه تو دل ترانه جا کن
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
عشق است و آتش و خون

داغ است و درد دوری

کی میتوان نگفتن
کی میتوان صبوری....
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
رو به آبی رو به خورشید رو به خوشبختی خطر کن

قصد دریا قصد بارون همسفر قصد سفر کن



همسفر هر جا که هستی با تو رفتن آرزومه
سخته راه رفتن اما پای غم موندن حرومه
***
باور نكن تنهايي ات را من در تو پنهانم،تو در من

از من به من نزديكتر تو از تو به تو نزديكتر من


باور نکن تنهایی ات را تا یک دل و یک درد داریم

تا در عبور از کوچةعشق بر دوش هم سر می گذاریم


دل تاب تنهایی ندارد باور نکن تنهایی ات را

هر جای این دنیا که باشی من با توام تنهای تنها


من با توام هر جا که هستی حتی اگر با هم نباشیم

حتی اگر یک لحظه،یک روز با هم در این عالم نباشیم


این خانه را بگذار و بگذر با من بیا تا کعبة دل

با ور نکن تنهایی ات را من با توام منزل به منزل
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,632 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,172 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,678 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Ar.chly (۲۶-۰۴-۹۴, ۰۱:۲۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان