امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار حسین منزوی
#21
خالی‌ام چون باغ بودا، خالی از نیلوفر‌انش
خالی‌ام چون آسمان شب‌زده بی‌اخترانش

خلق، بی‌جان، شهر گورستان و ما در غار پنهان
یأس و تنهایی و من، مانند لوط و دخترانش
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
پاره پاره مغربم، با من نه خورشیدی نه صبحی
نیمی از آفاقم اما، نیمه‌ی بی‌خاورانش

سرزمین مرگم اینک برکه‌هایش دیدگانم
وین دل طوفانی‌ام دریای خون بی‌کرانش
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
پیش چشمم شهر را بر سر سیه‌چادر کشیده
روسری‌های عزا از داغ‌دیده مادرانش

عیب از آنان نیست من دل‌مرده‌ام کز هیچ سویی
درنمی‌گیرد مرا افسون شهر و دلبرانش

جنگ‌جوی خسته‌ام بعد از نبردی نابرابر
پیش رویش پشته‌ای از کشته‌ی هم‌سنگرانش

دعوی‌ام عشق است و معجز شعر و پاسخ طعن و تهمت
راست چون پیغمبری رو در روی ناباورانش
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
آهای تو که یه «جونم»ت ، هزار تا جون بها داره

بکُش منو با لبی که بوسه شو خون بها داره



بذار حسودی بکُشه ، رقیبو وقتی می کُشه

سرش توو کار خودشه ، چی کار به کار ما داره ؟



سرت سلامت اگه باز میخونه ها بسته شدن

با چشم مست تو آخه ، به مـِـی کی اعتنا داره ؟
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
این همه مهربونی رو از تو چطور باور کنم ؟

توو این قحط وفا که عشق ، صورت کیمیا داره



حرف «من» و «تو» رو نزن ، ای من و تو یه جون ، دو تن

بدون که از تو عاشقت ، فقط سری سوا داره



خوشگلا ، خشگلن ولی باز تو نمی شن ، کی میگه

خوشگل ِ خالی ربطی با خوشگل ِ خوشگلا داره ؟
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
کی گفته ماه و زهره رو که شکل چشمای توان ؟

چه دخلی خورشیدای تو به اون ستاره ها داره ؟!



توو بودن و نبودنت ، یه بغض ِ سنگین باهامه

آسمونم بارونیه تا دلم این هوا داره



من خودمم نمی دونم که از کِی عاشقت شدم

چیزی که انتها نداشت ، چه طوری ابتدا داره ؟
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
مجویید در من ز شادی نشانه

من و تا ابد این غم ِ جاودانه



من آن قصه ی تلخ ِ درد آفرینم

که دیگر نپرسند از من نشانه



نجوید مرا چشم ِ افسانه جویی

نگوید مرا ، قصّه گوی زمانه



من آن مرغ ِ غمگین ِ تنها نشینم

که دیگر ندارم هوای ترانه
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
ربودند جفت مرا از کنارم

شکستند بال ِ مرا ، بی بهانه



من آن تک درختم که دژخیم ِ پاییز

چنان کوفته بر تنم تازیانه



که خفته است در من فروغ ِ جوانی

که مرده است در من امید ِ جوانه



نه دست ِ بهاری نوازد تنم را

نه مرغی به شاخم کند آشیانه
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
من آن بی کران ِ کویرم که در من

نیفشانده جز دست ِ اندوه ، دانه



چه می پرسی از قصّه ی غصه هایم ؟

که از من تو را خود همین بس فسانه



که من دشت ِ خشکم که در من نشسته است

کران تا کران ، حسرتی بی کرانه
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
امشب هی به یادت پرسه خواهم زد غریبانه

در کوچه های ذهنم ــ اکنون بی تو ویرانه ــ



پشت کدامین در ، کسی جز تو تواند بود ؟

ای تو طنین هر صدا و روح هر خانه !



اینک صعودم تا به اوج عشق ورزیدن

با هر صعود جاودان ، پیوند پیمانه



امشب به یادت مست مستم تا بترکانم

بغض تمام روزهای هوشیارانه
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,636 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,174 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,682 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
farnaz83 (۱۱-۰۷-۹۵, ۰۴:۵۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان