امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار شاعران خارجی زبان
THE CAPTIVE





A captive, alone in a dungeon I dwell,

Entombed in the stillness and murk

of a cell

Outside, in the courtyard, in wild,

Frenzied play,

My comrade, an eagle, has pounced on his

Prey.

Then, leaving the blood-spattered morsel,

his eye

He fixes on me with a dolorous cry,

A cry that is more like a call or a plea-

“’ Tis time”, he is saying, “’tis time,

Let us flee!

“ We’re both wed to freedom, so let us away

To where lonely storm-clouds courageously

Stray,

Where turbulent seas rush to merge with

The sky,

Where only the winds dare to venture

And I!...”


Alexander Pushkin 1822


اسیر*


اسیری تنها

ساکن به یکی سیاهچالم

مدفون در خاموشی و ظلمت یک سلول .

بیرون

به صحن

به بازی دیوانه وار و دد خویش

همدمم

عقابی

بر طعمه ی خویش حمله برده ست.

آنگاه ،

لقمه ی خون آلود را رها کنان

دیدگانش را

با خروشی غمگنانه بر من می دوزد ،

فریادی که بیشتر به دعوتی یا طلبی ماننده است-

"هنگامش است "

می گوید:

"هنگامش است "

بیا بگریزیم !

" ما هر دو با آزادی پیمان بسته ایم ،

پس بیا دورتر شویم

بدانجا که ابرهای طوفانی تنها به دلیری

آواره می شوند

آنجا که دریاهای برآشفته می شتابند

تا با آسمان در آمیزند

آنجا که تنها بادها شهامت پذیرش خطر دارند

و من ! ..."
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
آواز ماندن

دست از كار كشيدم، براي اينكه ديگر كاري نداشتم
وفكر كردم زمان كوتاهي در آن دور و بر پرسه بزنم
گفته بودم كه مثل باد غربي مي وزم و مي روم
و هيچ كس نمي تواند مسير زندگيم را تغيير دهد
براي اينكه در گذشته هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
هزار بار شايد هم بيشتر ترانه هاي غمگين و آوازهاي خداحافظي خوانده ام
و شايد عجيب به نظر مي رسد
كه به سمت در نمي روم
آخر هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
هيچ وقت فكر نكرده ام كه اين همه مدت در يك جا بند شوم
براي اين كه هيچ وقت براي ماندن آوار نخوانده ام
وقتي كه همه حرفهايم را بزنم مي روم
اما با تو كه باشم حرفهايم تمامي ندارد
وقتي كه به فكر فرو مي روم و در راههاي پر پيچ و خم پرسه مي زنم
ميل رفتن ندارم
شايد عجيب به نظر ميرسد كه به سمت در نمي روم
آخر هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
اولین اعتراف عاشقانه

اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است
تب می کنم عرق می کنم میلرزم
جان می دهم هزار بار
می میرم وزنده می شم پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم
اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم
خیلی سخت است
اما آخرین بار آن از همیشه سخت تر است
و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بعد راهم را بگیرم و بروم
چون تازه فهمیدم
تو هرگز دوستم نداشتی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
دفتر اشعار ویلیام شکسپیر !
اگر عاشق شدی


اگر روزی عاشق شدی

در آن سوز و گداز شیرین عشق مرا به یاد آر

زیرا همه عاشقان چنان باشند که من :

بی ثبات و بی قرار در هر کار

مگر در خیال چهره معشوق

که در ضمیرشان پیوسته برقرار و پابرجاست


آدمی مالک چیست ؟



هیچ چیز را براستی نتوان از آن خود دانست

مگرمرگ را

و آن قطعه زمین کوچک بی حاصل را

که پوست و استخوان ما در نقاب آن نهان خواهد شد .


بهترین ما و بدترین ما


در بدترین ما آنقدر خوبی هست

و در بهترین ما آنقدر بدی هست

که هیچ یک از ما را شایسته نیست

که از دیگران عیب جویی کنیم


تاج خرسندی


تاج من بر سرم نیست ،

تاج من در قلب من جای دارد ،

الماس و فیروزه ای آن را نیاراسته ،

و از دیده ها پنهان است

تاج من خرسندی من است ،

تاجی که به ندرت پادشاهی را از آن بهره داده اند .

پند گویان ریایی


در شمار آن کاهنان و کشیشان مباش

که شیب تند و ستیغ پر خار بهشت را به من بنمایی

و خود چون رندان لاابالی

در راه پرگل و ریحان عیش بخرامی

و هیچ پروای خویشت نباشد .
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
دیگر بر کاغذ ابریشمین اشعار موزون نمی نویسم
و آنها را در قاب زرین نمی گیرم
زیرا
دیرگاهی است نغمه های جانسوز خویش را
بر خاک بیابان می نویسم
تا با دست باد به هر سو پراکنده شود
ولی اگر باد خط مرا با خود ببرد
روح سخنم را که بوی عشق می دهد
جایی نتواند بُرد
روزی می رسد که دلداده ای از این سرزمین بگذرد
و چون پا بر این خاک نهد
سراپا بلرزد و به خویش بگوید
پیش از من در اینجا عاشقی به یاد معشوقه
ناله سر داده
شاید مجنون به هوای لیلی نالیده
یا فرهاد در اینجا سر در خاک برده است
هر که هست
از خاکش بوی عشق برمیخیزد
و تربتش پیام وفا می دهد
تو نیز که بر بستر نرم آرمیده ای
وقتی که سخن آتشینم را از زبان نسیم صبا می شنوی
سراپا مرتعش خواهی شد و به خود خواهی گفت:
یارم برای من پیام عشق فرستاده
تو هم ای باد صبا
[highlight=#ffffff]
پیام مهر مرا به او برسان گوته
[/highlight]
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


[b]انديشيدن به تو
گرانبهاترين سكوت من است
طولاني‌ترين و پرياهوترين سكوت
تو هميشه در مني
مانند قلب ســــــــاده‌ام
اما قلبي كه به درد مي‌آورد . آلن برن

[/b]
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
دکتر اعظم خواجه اف خجسته ( تاجیکستان )





وقتی که حالم خوب نیست
نیکو نگر، حتی زلالم خوب نیست
در واژه ها تبخال ها،رتمی ندارد حرف من
بر پرسشم در "فیسبوک" پاسخ نه،یعنی سوالم خوب نیست
"استومینوفین" می خورم،ساید که در خود گم شوم
آیینه بشکستم – وصالم خوب نیست
فکر و خیالم خوب نیست

**
Вақте ки ҳолам хуб нест
Неку нигар, ҳатто Зулолам хуб нест
Дар вожаҳо табхолҳо, ритме надорад ҳарфи ман
Бар пурсишам дар Фейсбук посух не, яъне саволам хуб нест
Астоменифин" мехурам, шояд ки дар худ гум шавам"
Ойина бишкастам - висолам хуб нест
Фикру хаёлам хуб нест
****
شعر در سبک زلال
پاسخ
سپاس شده توسط:

دکتر اعظم خواجه اف خجسته - شعر در سبک زلال

.
.
.

گر نمی خواهی مرا
پس چرا هر آن سر راهی مـرا؟!
گاه می رانیّ ام از خـود بـر حـریـم غصّـه ها
گاه دیگــر در کنـارت می بـری تـا مسنـد شاهـی مـرا
من نـدانستم هوس بازی تـو یا عاشق به من!
می زنی بر کوی گمراهی مرا
چون پر کاهی مـرا


پاسخ
سپاس شده توسط:
سید ظاهر موسوی ( افغانستان ) - شعر در سبک زلال
.
.
تک درختم
درکویرخشک وسختم
درحقیقت فارغ از مقدار بختم
شرح دادم حال خودرا، خارو بیماروکرختم
من به چشم خویش دیدم فصل داغ شهر بی آب علف را
فصل پاییز جامه ام را برد ومن عریان ولختم
چون مریض بی شِفا در روی تختم
انتظار مرگ سختم
تک درختم
پاسخ
سپاس شده توسط:
دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور



دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور،
کجا ، یا چه وقت....؟!
چه آسان دوستت دارم،
بی هیچ غرور یا دشواری
"تو" را اینگونه دوست دارم
چون طریقی دیگر برایش نمی دانم.
آن چنان به هم نزدیکیم که دست های تو بر گردن م
گوئی دست های من است
و آن طور در هم تنیده ایم که
وقتی چشمانت را می بندی
من به خواب می روم....

"پابلو نرودا"
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,570 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,151 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,635 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
35 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۰ ق.ظ)، sadaf (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۱۴ ق.ظ)، بانوی جنوب (۱۴-۰۹-۹۴, ۰۷:۵۸ ق.ظ)، v.a.y (۱۷-۰۵-۹۴, ۰۲:۳۹ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۶ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۵:۰۸ ب.ظ)، نويد (۲۷-۰۴-۹۴, ۰۹:۵۵ ب.ظ)، n@st@r@n (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۷ ب.ظ)، خانوم معلم (۱۷-۰۴-۹۴, ۰۴:۱۱ ب.ظ)، Ar.chly (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، Mahdiye (۰۳-۰۵-۹۴, ۱۰:۲۴ ب.ظ)، farnoosh-79 (۱۸-۰۴-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، ghazaleh (۲۶-۰۶-۹۴, ۰۹:۰۸ ب.ظ)، ♢Toktam♢ (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، دختر ایران (۱۰-۰۵-۹۴, ۱۱:۲۴ ق.ظ)، آشوب (۲۰-۰۵-۹۴, ۱۲:۲۹ ب.ظ)، zeinab.r.1999 (۲۵-۰۶-۹۴, ۰۴:۰۸ ب.ظ)، hannaneh (۲۲-۰۴-۹۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ)، آیداموسوی (۱۸-۰۶-۹۴, ۰۳:۰۳ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۰-۰۴-۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، barooni (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۴۱ ب.ظ)، صنم بانو (۲۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۰۶ ق.ظ)، شقایق سرخ (۲۸-۰۹-۹۴, ۱۲:۴۹ ق.ظ)، HIDDEN (۰۷-۱۱-۹۵, ۰۷:۲۹ ق.ظ)، d.ali (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۳۷ ق.ظ)، Land star (۰۶-۰۵-۹۶, ۰۴:۲۱ ب.ظ)، امید.ج (۰۱-۰۲-۹۶, ۰۱:۵۸ ب.ظ)، taranomi (۰۳-۰۸-۹۶, ۱۱:۱۱ ق.ظ)، "فاطیما79" (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۷:۵۳ ب.ظ)، بهار نارنج (۲۳-۰۶-۹۶, ۰۳:۱۸ ب.ظ)، aaliiyi (۰۶-۰۴-۹۶, ۰۶:۵۱ ب.ظ)، Taraneh76 (۰۹-۰۵-۹۶, ۰۳:۰۲ ق.ظ)، Amira (۲۳-۰۲-۹۷, ۱۱:۲۹ ب.ظ)، ♥Aria♥ (۲۷-۱۱-۹۹, ۱۲:۲۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان