امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار|شیما مولایی فرد
#21
هزاران گونه معنا داری ای شعر
ومثل عشق ژرفا داری ای شعر
زمین و آسمانم سایه ی توست
تو در ذرات من جا داری ای شعر
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
با تو سفری به سمت حج دارد او

با ما که همیشه سر لج دارد او

معمار که خشت اولش راست نبود

امروزه ببین که برج کج دارد او



می آید اگر بغض گلو را کشته

یا مانع سخت گفت و گو را کشته

من مطمئنم دوباره برمی گردد

این وقت شناسی من او را کشته



از گوشه کنایه ها ترحم بردی

از خنجر نیش دار مردم مردی

هر هشت در بهشت را باز گذاشت

اما چه کند دوباره گندم خوردی



من کوه شدم از پر این کاه نترس

پر پیچ و خم است بعد از این راه نترس

حتا اگر این برادرم گرگ شود

بالاترم از ستاره از چاه نترس



با او ننشین که پسته ی خندان است

با گل ننشین دو روزه ای مهمان است

ای دوست حواست به دل ما باشد

این راه که می روی به ترکستان است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
هم چشم درشت من اسیری دارد
هم خال روی لبم مسیری دارد
گفتند که محتاج سلامم هسی
برگرد که این راه کویری دارد
از مورچه کار فیل چون می خواهی
گاهی تو مرا ذلیل چون می خواهی
باید بزنم به آب دریا دل را
در عشق تو هم دلیل چون می خواهی
برای سال ۲۰۱۲
گفتند فراخوان جهان شد تمدید
تعداد تمامشان مضاعف گردید
اشعار مرا با خود از اینجا بردند
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
یوسف نشدم که در تب نیل شما
هابیل شوم برای قابیل شما
می گفت: همیشه در به یک پاشنه نیست
« یک پاشنه هم ندارد آشیل شما »
با حوصله دور خانه ات سنگ بچین
محکم بشود همیشه بر روی زمین
با هیچ کسی وفا ندارد اینجا
دنیای غریبه را از این دید ببین
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
گنجشک اتاق رو به رو را بکشید

بانوی همیشه قصه گو را بگشید

این چند هزارمین شب یلدایی ست

شهزاد نمرده است او را بکشید



گفتی که از این گلایه ها بیزاری

باران منی به شانه ام می باری

من هیچ تو را ندیده ام هرگز هم

با زحمت فکر تو نکردم کاری



شاید که برای من بهاری نشود

زیبایی آواز قناری نشود

این جاده که از خلوت تو می گذرد

راهی که به عشق می سپاری نشود



با اینکه همیشه در دلت جا دارد

ذکر خبرش شور تماشا دارد

خواهش نکنی مثل شما باشم من

زیرا که سلام گرگ معنا دارد



گفتی تو به من نجات باید باشی

دنباله ی این حیات باید باشی

من حافظ موهای تو هستم بانو

تو شاخه ای از نبات باید باشی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
من دست به دست یک رباط آمده ام

از باغ نه از راه حیاط آمده ام

سر سبز ترین خاطره ها مال شما

با راه مدرن ارتباط آمده ام
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
اسم تو برای شعر اندازه نبود

آنقدر که گفته ای پر آوازه نبود

رفتم لب حوض خانه ات ماهی را-

از آب گرفته ام ولی تازه نبود
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
معتاد شدی به دیدن من راحت

هی دور شد از ثانیه ها این ساعت

من کوه شدم پس از تحمل آیا -

این کوه به کوه می رسد با عادت
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
از دوری من نگو که بد می میرد

تا اینکه به اینجا برسد می میرد

با من به از آن باش که با بارانی

زنبور عسل نیش که زد می میرد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
با قافیه ها غزل اگر ساخته ام

با شیر و شکر عسل اگر ساخته ام

تقصیر خودم نیست برای چشمت

یک عشق علی البدل اگر ساخته ام
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
ما نگویم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سر حق بر ورقه شعبده ملحق نکنیم

عیب درویش و توانگر به کم وبیش بد است

کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

خوش برآنیم جهان در نظر راهروان

فکراسب سیه و زین مغرق نکنیم

آسمان کشتی ارباب هنر می شکند

تکیه آن به که به این بحرمعلق نکنیم

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,807 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,245 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,862 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان