ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
20.
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان ، با من سحر کن .
بشکن سر من ، کاسه ها و کوزه ها را ،
کج کن کلاه ، دستی بزن ،مطرب خبر کن.
گل های شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را ، به سر زلف توبستند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
21.
درمانده از این دنیا
من بی تو و تو تنها
تو گمشده ی صحرا
من تشنه ی گشتن ها
من خسته ی رفتن ها
تو قفل همه در ها
من ریشه این خاکم
تو لحظه چیدن ها
بوئیدن و بگذشتن
از باغ اقاقی ها
از اشک گل لاله
ییوستن دریا ها
من لحظه دیدارم
تو وقت گذشتن ها
تو زخمه ی هر سازی
من ناله رفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها
من زائر درگاهم
تو اوج رسیدن ها
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
22.
صداي باد و بارونه
صداي شرشر آروم ناودونه
يكي داره تو تنهايي
يه شعر تازه ميخونه
خودش تنها،
صداش غمگين،
دلش كوچيك،
غمش اندازه دنياست:
" دلم غمگين و بيتابه
مث ماهي توي يك تنگ بيآبه
دلم گنجشك پر بستهس
تك و تنهاست از اين بيهمدمي خستهس
دلم يه همزبون ميخواد
يه دوست مهربون ميخواد
يكي باشه دلم واشه
مث يك نقطه روشن
توي تاريكي پيدا شه
ببار اي نمنم بارون
كه باز آبي بشن ابرا
بتاب اي قرص ماه نو
كه روشن شه دل علا
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
23.
تور صياديت کجاست نازنين
من سر به راه ترين صيدم
خود راه تور ترا مي يابم.....!!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
24.
تو شبستون چشات پای پله های پلکت مچ مهتابو می گیرم
اون دمی که گرگ و میشه با یه گله ی شقایق پیش پای تو میمیرم
من شبو به خاطراتم وصله می کنم می دوزم
من به هر رعد نگاهت گر می گیرم و میسوزم
اگه روز و خواسته باشی شبو تا تهش می نوشم
می زنم به آبو آتیش با خود خورشید می جوشم
زخم خورشیدی تن رو با شب و شبنم می بندم
اگه مقتول تو باشم دم جون دادن می خندم
تو شبستون چشات پای پله های پلکت مچ مهتابو می گیرم
اون دمی که گرگ و میشه با یه گله ی شقایق پیش پای تو میمیرم
تو با این نگاه یاغی قرق سینه مایی
فاتح قلعه رویا کی به فتح ما میایی
----
خواننده: خشایار اعتمادی
آلبوم: خاتون
ترانه سرا: محمد صالح علاء
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
25.
ببین ببین چه تلخم بی تو به این شبانه
از خود چه در گریز و به ناکجا روانه
من ماه دل شکسته، من آفتاب خاموش
من قصه ی نگفته، ترانه ی فراموش
ای کفتر پریده، ای رفته و رسیده
گاهی به یاد من باش...
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
26.
لکه هاي آفتابي
در صدايت خانه دارد
از دهانت ياس ميرويد
حرفهايت سايه دارد
اهل من ، اي آشناي باستاني
رنج تو دنباله دارد.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
27.
تو شبستون چشات ، پای پله های پلکت مچ مهتاب رو می گیرم
اون دمی که گرگ و میشه با یه گله شقایق پیش پای تو می میرم
من شب رو با خاطراتم وصله می کنم می دوزم
من به هر رعد نگاهت گر می گیرم و می سوزم
اگه روز رو خواسته باشی ، شب رو تا تهش می نوشم
می زنم به آب و آتیش با خود خورشید می جوشم
زخم خورشیدی تن روبا شب و شبنم می بندم
اگه مقتول تو باشم ، دم جون دادن می خندم
تو با اون نگاه یاغی ،قرق سینه مایی
فاتح قلعه رویا ،کی به فتح ما میایی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...