امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار| مهدی فرجی
#21
تو آمدی وبه هم ريختی قرار مرا
خزان خزان کردی مبتلا بهار مرا
[b]پس از دميدن تو يک به يک غزلهايت
به دست خويش گرفتند اختيارمرا
به سرزمين توتبعيديِ هميشه شدم
وخاطرات تو پر کرد روزگار مرا
به بادهای فراموشی زمان دادی
همه قبيلهءمن، ايل من،تبار مرا
به ظرف ميوه اگر سيب نارس تو رسيد
خراب کرد زمان سيب آبدار مرا
وصيتم همهء اين نوشته هاست عزيز
نگه بدار ورقهای يادگار مرا
[/b]
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
من مدتی است ابر بهارم برای تو
باید ولم کنند ببارم برای تو


این روزها پر از هیجان تغّزلم
چیزی به جز ترانه ندارم برای تو


جان من است و جان تو ، امروز حاضرم
این را به پای آن بگذارم برای تو


از حدّ (( دوست دارمت )) اعداد عاجزند
اصلا نمی شود بشمارم برای تو


این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت
دریا نداشت دل بسپارم برای تو


من ماهی ام تو آب ، تو ماهی من آفتاب
یاری برای من تو و یارم برای تو


با آن صدای ناز برایم غزل بخوان
تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو
[highlight=#fafafa]

[/highlight]
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
گم کن مرا وفکر کن اصلا نبوده امغرقم کن وخيال کن اين من نبوده ام

اصلا بگو نديده ونشنيده ای مرااصلا بگو مجاز به بودن نبوده ام

دور سر تو گشته ام وپرت...هيچوقتدلگير از مرام فلاخن نبوده ام

نشکن مرا زياد مزاحم نميشومتا بوده ام وبال به گردن نبوده ام

انکار کن مرا و من اقرار ميکنميک لحظه در تصور اين زن نبوده ام
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
فکرش نباش مال کسی جز تو نیستم
دیگر به فکر هم نفسی جز تو نیستم

عشق تو خواست با تو عجینم کند که کرد
وقتی به عمق من برسی جز تو نیستم

بعد از چقدر این طرف و آن طرف زدن
فهمیده ام که در هوس ی جز تو نیستم

یک آسمان اگر چه به رویم گشوده است
من راضی ام که در قفسی جز تو نیستم

حالا خیالم از تو که راحت شود عزیز
دیگر به فکر هیچ کسی جز تو نیستم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
بعد از تو ای طراوت بی پايان، تقويم من بهار نمی خواهد
بر روز و ماه و سال می آشوبد، خود را در اين حصار نمی خواهد
اين روزها که روح من آشفته است، دارد فقط به دور تو می چرخد
اين مرد هيچ وقت مسيرش را بيرون از اين مدار نمی خواهد
پاييز را پر از هيجان کردی با سيب های قرمز زنبيلت
اين کودک جنون زده بعد از اين پاييزها انار نمی خواهد
گفتند هرچه آهو مال تو، مال تو هرچه آهو... غير از اين
اين ببر حرف زور نمی فهمد، غير از همين شکار نمی خواهد
در شعر هات سوز (بنان) داری، در خواندن تو لحن ( قمر) جاريست
البته يک تفاوت کوچک هست، همراهی سه تار نمی خواهد
بايد قبول داشته باشی حرف، سرمايه هميشه ی يک مرد است
می خواهدت درنگ نکن، چون مرد، يک چيز را دوبار نمی خواهد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
فالگیری به من گفت امسال منتظر باش مهمان بیاید
اتفاقی به گرمای خورشید بین برف زمستان بیاید

تو همان اتفاقی كه در من مثل رود مذابی دویدی
برف اسفند را آب كردی تا به سمت درختان بیاید

من كه سوزی تنم را میآزرد من كه بازیچه ی باد بودم
كوهِ یخ های دی را شكستم ایستادم كه طوفان بیاید

تب ندارم كه هذیان بگویم با تو هر لحظه یك اتفاق است
دیگر اصلاً تعجب ندارد زیر چتر تو باران بیاید

مثل شبْ قصه های قدیمی روی زانوی مادربزرگی
لحظه هایی كه خیلی طبیعی است ماه تا سطح ایوان بیاید

میشود ورد جادوگری زشت دختری را بخواباند و بعد
با تب بوسه ی قهرمانی عمر سرما به پایان بیاید

میشود یك درخت كهنسال دفتر خاطرات تو باشد
میتوانی ببینی كه یك شیر صبح توی خیابان بیاید

قصه یك سرزمین عجیب است مرز بین خیال و حقیقت
می شود مثل تو یك فرشته اتفاقی به كاشان بیاید
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
تو آسمانی و من جوجه باز کوچکی
که فکر فتح توام در جهان کودکی ام


تب حضور تو پیچید در زمین و زمان [عکس: 20100731095027.jpg]
وزید طوفان بر پیکر مترسکی ام


نه...مو به مو همه ی قصه آشناست برام
که دیده بودم در خواب های کودکی ام


تو هم که آینه ای اشتباه می گیری
اگر شبیه خودم نیستم شبیه کی ام؟


که هر چه سعی کنم ناگزیر می ریزد
غم همیشه ام از خنده های زورکی ام


سوار اسب می آیم و می برم با خود
تو را به دهکده ی خواب های کودکی ام
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
کفشهایم کجاست؟ میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم
مدتی بی بهار طی بکنم دوسه پاییز دربه در بشوم
خسته ام از تو از خودم از ما، ما ضمیر بعید زندگی ام
دونفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم
یک نفر در غبار سرگردان یک نفر مثل برگ در طوفان
می روم گم شوم برای خودم کم برای تو دردسر بشوم
حرفهای قشنگ پشت سرم آرزوهای مادر و پدرم
حیف خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشوم
پدرم گفت دوستت دارم پس دعا میکنم پدر نشوی
مادرم بیشتر پشیمان که از خدا خواست من پسر بشوم
داستانی شدم که پایانش مثل یک عصر جمعه دلگیر است
نیستم در حدود حوصله ها پس صلاح است مختصر بشوم
دورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیست
گاه گاهی سری بزن نگذار با تو از این غریبه تر بشوم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
در وا شد وپاشيد نسيم هيجانش
تا نبض مرا تند کند با ضربانش


تقويم ورق خورد وکسی از سفر آمد
تا دامنه ها برد مرا نام ونشانش


پيشانی او روشنی آينه وآب
بوی نفس باغچه می داد دهانش



هر صبح، اميد همهء چلچله ها بود
گندم گندم سفرهءدستان جوانش


با اينهمه انگار غمی داشت که می ريخت
از زاويهء تند نگاه نگرانش


يک زلزلهء سخت تکانيش نميداد
يک شعر ولی زلزله ميريخت به جانش


انگار دو دل بود همانطور که«ساراي»
بين «اَرس» وحشی وجبر«سبلانش»


طوفان شدو من برگ شدم رفتم ورفتيم
افتادم و افتاد غمی تلخ به جانش


ميخواست بهاری بشوم باز ، که جاداد
پاييز وزمستان مرا در چمدانش


در واشدو اورفت همانطور که يکروز
در واشدو پاشيد نسيم هيجانش
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
باشد پرنده! کوچ بکن سمت خانه ات
هرچند سخت میگذرد با بهانه ات


آنجا امیدوارم از آواز پر شوی
موسیقی و غزل بشود آب و دانه ات


خوش بگذرد طراوت ییلاق و بشکفد
در چشم برفگیر اهالی جوانه ات


حالا برو با خاطر آسوده، در دلم
تا بازگشت، جای کسی نیست لانه ات


پاییز، سهم حنجره ی من، تو سعی کن
سرشار از بهار بماند ترانه ات


من یک مترسکم که به دوشم ... خدا کند
خوشبختیِ هُما بنشیند به شانه ات


نگذار در خشونت مردانه حل شود
رفتار مینیاتوری دخترانه ات


من میروم صدا شوم و زندگی کنم
در بیت بیت هر غزل عاشقانه ات
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,631 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,171 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,677 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Ar.chly (۲۷-۰۴-۹۴, ۱۲:۱۸ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان