امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار| ناهید عباسی
#1
آسمان دی ماه

پرده
کناری ایستاده است
و سرخی آسمان دی ماه
نوید برف می دهد
و هراسی نامعلوم
چیزی شبیه حس مرگ
دلم را می
انبارد
تقویم را بر می دارم
و تاریخ تولد لاله صحرایی را
به خاطر می سپارم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
بال های پرواز

پرواز پرندگان
در آبی آسمان هر کجا
چشمانم را
کودکانه به دنبال می کشد
و روحم را
در خواهش گنگ پریدن
خوابهای شبانه ام
را
تفسیر می کند
کسی چه می داند
شاید دستهایم
تقدیر بالهای پرواز است
که هنوز چیزی از اوج
به خاطر دارد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
باد صبا

خاطره اش
همراه باد صبا می آ’د
تا
در حافظه ی آینه
بر گیسوان جوانی ام
شکوفه ی نارنج بنشاند
و من
همراه یاد
شرقی او
شرح یغمای دلم را
به گوش باد
زمزمه خواهم کرد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
تفسیر معجزه

گیرم
که چیزی نمانده
به آخر خط
که خطی نیست
جز باور گیجی
از یک ادامه ی ناپیدا
و نشاندن عکسی
بر طاقچه های
ابدیت
حال که مرگ
ناخواسته
هر روز قدمی به سوی ما می آید
باید که خواسته
قدمی به سوی دانایی رفت
و معجزه را
تفسیر کرد
در هوش نگاهی
که با قطره ای آب
به بیکرانه ی دریا می رسد
و از سنگریزه ای
بر بلندای کوهی
به معراج می رود
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
جمع ما

همیشه باد
با حضوری نرم
میان ما ایستاده بود
و حال
از جمع ما
تو رفته ای
و باد
همچنان می وزد
بر خاطرات
بی زوال
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
حضور

باز است
در تمنای نسیم
پنجره ای
و به گوش می رسد
آواز خوش زنجره ای
که حضور کوچک خود را
به جهان می بخشد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
دوست

من
از میان واژه های زلال
دوستی را برگزیده ام
آنجا که
برف های تنهایی
آب می شوند
در صدای تابستانی یک دوست
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
دوگانگی

تبسمی بر لب
و نیمه دلی آفتابی
اما
در دوردست های روح
بارانی
بی امان می بارد
و هراسی
به اندازه ی ابدیت
فاصله ی
این دوگانگی را
رنگ خاکستر می زند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
رستگاری
معصومانه
در باور رستگاری
نماز صبر می خوانم
بر سجاده ی روزها
و
تمنای آفتابگردان را
می بافم
بر گیسوی
بلند شبها
خواب دیده ام
مسیح دیگری در راه است
تا کوله بار آدمیان را
از آلاله ها و عدالت پر کند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
روزنه ها
خاطرات کودکی
روزنه های سبز رجعتند
در رها شدگی لحظه های پر هوس
وقتی که
جوی آب
وسوسه ات می کند
به کندن جوراب
یا که خاک
می خواندت به بازی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,660 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,204 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,723 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Ar.chly (۱۲-۰۵-۹۴, ۰۴:۰۷ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان