ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
من که شـــاعر نبودم ...
کلمات و واژه هایم کنار هم قرار نمی گرفتند
همگی با هم غـریبه بودند .
حالا دیگــــر خوب از تو یاد گرفته اند ...
با هر غریبه ای خوابیـــدن را .
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
"بانو"
ای بانو
بیـــا حواســـــ ــــــمان را پرت کنیم
مال هر کس دورتر افتاد عاشق تر است
اول خودم
حواسم را بده تا پرتـــ کنمـــ . . .
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
شک ندارم
سفره ی دلم را که وا کنم ...
همه سیـــــر می شوند
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
مرده شــور ِ تو ...
و آن عشق ات را ببرند
كه همه براي عشق شان " گل " مي چينند
اما تو ...
تنها چيزي كه برای من مي چيدي.......
" صغري , كبري " بود
[b]" علی الحسابـــ "
شما
علی الحسابــــ ده تا عاشقــــ ما باشید
ما خودمونـــ که بلد شدیمــــ ستاره هارو بشماریمــــ
بهتون میگیمــــ
چند تا دوستتون داریمــــ
خبـــــ ؟[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
به جرم قتل
گناهکار شناخته خواهی شد !!
و ردِ تورا ...
از بوی دهان من شناسایی خواهند کرد
بسکه از تو شعر گفته ام
( مهران پیرستانی / اردی 91 )
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
ســــرد خواهد شد
روزها، بی آغوش ِ من
بَر تن کن ...
دروغ هایی را که بافــتی !!
( مهران پیرستانی / اردی 91 )
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
وای از شهری ...
که هزار خیابان ِ عاشقی نکرده دارد
و ما ...
هنـــــوز اندر خم ِ یک کوچه ایم
( مهران پیرستانی / اردی 91 )
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تنها مرز میان ما
همین پراهنی ست که بر تن کرده ام
مرا فتح کن ...
این جغرافیا را تغییر بده
( مهران پیرستانی / اردی 91 )
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
قرمز ِ تنـد یا شـــرابی …
چه فرقی می کند کدام رنگ ماتیک !؟
عزیـــز …
ما ، نخورده مستیم
( مهران پیرستانی / اردی 91 )
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تب کرد
تخت یکنفره ، از گرمای تن ات
لرز کرد
نور شمع ، از بازی های پوست ات
گیج رفت
سر ِ طاق ، از تاب ِ من بر پیچ کمرت
سُر خورد
قلم ، بر شانه های کاغذ ...
و انگار ، حال ِ این اتاق خوب شدنی نیست
تا این شعر تمام شود
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت