امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر شعر سارا محمدی اردهالی
[b]"وحشت"

کم پیش می آید
ترسیده بودم
می لرزیدم
گفتم بیا
نیامدی

خیلی ترسیده بودم
خواهش کردم
عجیب بود
نیامدی

ثانیه های سختی گذشت
از این پس
کم حرف خواهم زد
کم تر هم خواهم ترسید
چیزی نپرس

ثانیه هایی در جهان هستند
در کمین سال های عمر ما...
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"شعر تو ، شعر نو"

این رنگ ها
این روز ها...
دوستم !
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"تلفن همگانیِ بد خواب"

تلفن زنگ می زند
شبِ شب است
می رود روی منشی
- سارا بیداری ؟
گوشی را بر می دارم
- چیزی شده ؟
- مرا ببخش،
یک تک پا بیا پشت پنجره
نگاه کن

ماه گم شده.
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"امید"

پشت پنجره ها میله است
سینی غذا، بدون کارد با لیوانی کاغذی
همراه مردی چهار شانه تو می آید

سینی بر می گردد
اگر سه قرص آرامش بخش را نخورم

لبخندی صاف بر لب
پرستار هر روز
از پشتِ مرد چهار شانه حالم را می پرسد
برای بازرس ژاور گزارش می نویسد:

حالش خوب است
اقدام به خودکشی نکرده
پیشرفت می کند.
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"یک شب برفی"

ماه توی جوی افتاده بود
زباله ها رد می شدند
خیارهای گندیده
گوجه های له و بد بو

ماه ته جوی افتاده بود
یک پریِ آرام با دو چشم درشت و سیاه
هیچ لب از لب باز نمی کرد
هیچ نقره ای اش کم نمی شد
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"حباب شیشه ای"

یک میگو کنار شومینه
سرمای هزار اقیانوس سرمه ای در دلش
نه گرم می شود
نه تکان می خورد

سیاه چاله ای قلب سپیدش را
از سینه ی او بیرون کشیده

یک صداست
می گوید
"تا این جا آمدی دیگر بس است"
تمامش کن

صداهای دیگر دیر و دورند
میان شعله ها
صورت خواهرانش را می بیند

ویرجینیا
فروغ
سیلویا
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
می سوزم
دیوارها مدام می خورند به هم
منتطر کسی هستم
می آید گل های گلدان را عوض می کند
سوپ داغ درست می کند
روبان آبی موهایم را می بندد به پرده ها
نمیشناسم او را
هنوز نیامده...
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"کودک تو"

وقت تولدش
پشت کوه ها، بالای ابرها
هر جا که باشم
دلم را چنگ خواهم زد
ناخواسته
زشت یا زیبا
از هر زنی که باشد
یک کلام
کودک من است
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"گمشده"

خیابان ها سرد و کثیف هستند
بیهوده پارس می کنم
هیچکس بلد نیست خوب نوازش م کند
پاها ی کوچکم زود خسته می شوند
یک سگم
با قلاده ای ابریشمین به گردن
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
[b]"فرقی نمی کند"

قلبت تند می زند
مثل یک گنجشک

می پری
روی تمام شاخه های درخت
بالا و پایین

تمام درخت ها
تمام زمین

بالا و پایین
فرقی نمی کند
فرقی نمی کند
[/b]
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,752 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ♥♥ دفتر شعر ♥♥ sadaf 175 16,759 ۲۸-۱۱-۹۹، ۰۵:۴۳ ق.ظ
آخرین ارسال: _RaHa_
  دفتر اشعار| فیض کاشانی Ar.chly 1,096 18,616 ۱۸-۰۶-۹۷، ۰۴:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان