دفــتر شعــر | ساره دستاران

[.RaHa.]

گنجشك‌ها

از جيك ‌جيك خسته نمي‌شوند

من

از دوست داشتن تو

[.RaHa.]

چقدر دلم مي‌خواهد نامه بنويسم

تمبر و پاكت هم هست

و يك عالمه حرف

كاش كسي جايي منتظر بود

[.RaHa.]

فرصت زير يك سقف ماندن

از دست رفت

یا چتر باز نشد

یا باران بند آمد

[.RaHa.]

این پنگوئن که چشمش را بسته است

بلند می‌شود گاهي وقت‌ها

با آن يكي پنگوئن روي ليوان

راه مي‌افتند

پرنده‌هاي روي چراغ خواب

با هم پرواز مي‌كنند

كافي است دستم را بگيري

از درون اين عكس‌ها

[.RaHa.]

گوش من

از این حرف‌ها

پر نيست

نمي‌شود

با من حرف بزن

[.RaHa.]

از هر طرف مي‌روم

جز تنهايي نيست

آغوش بگشا

اين جزيره رونق بگيرد

[.RaHa.]

اگر بيايي

شكستش مي‌دهم

دستش روي ماشه

نشانه رفته

اگر تو بيايي

از چنگش مي‌رهم

چون ماده گوزني مغرور

بر فراز دامنه‌هاي برفي

تنهايي در كمينم نشسته

[.RaHa.]

مثل اولین شاخه‌ي موي سفيد

غافلگيرم كرد

اوايل نادیده‌اش مي‌گرفتم

پنهانش مي‌كردم

اما سرانجام روزي مي‌رسد

كه حساب‌شان از دست‌مان درمي‌رود

دروغ‌ها

[.RaHa.]

زندانی بودم اگر

یک بار نقشه‌ي فرار مي‌كشيدم

براي فرار از اين ترافيك

هر روز بايد نقشه‌ي تازه‌اي كشيد

[.RaHa.]

دل من

پرنده‌اي است در قفس

پر مي‌زند

پرهايش مي‌ريزد