ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
كم سرمايه نيست داشتن دوستانى كه حالت را مى پرسند…اما بالاتراز ان دوستانى هستند كه بشودبه انها بگويى حالم خوش نيست.
مرد قد بلند:دريا دلنواز
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
بدون اينكه مايل باشم شاهد صحنه اى شدم كه خرافات پرستى ميزبانم (هيت كليف)را بطريق غيرمنتظره ايى نشان ميداد.وى از تختخواب بالارفته وپنجره مشبك راباز نمود ودرحاليكه دچارگريه شديدى شده بود هق هق كنان گفت:
بيا !بيا!كاتى ترا به خدابيا ،يكبار ديگر هم شده بيا؛اه عزيز بهتر از جانم؛كاترين محبوبم صداى مرا ميشنوى؟يكبار ديگربيا.
بلندى هاى بادگير(وودرينگ هايتز):اميلى برونته
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
(سلام .چرا هيچ كس چيزى نمى نويسه ؟كم كم دارم حس مستاجر اجبارى پيدا ميكنم )
وقتى كه بادكنكش مى تركيدواينقدر جيغ مى كشيدتامجبور مى شدندبرايش يك بادكنك رنگى ديگر بخرند.ان موقع ها نمى فهميد بادكنك تركيدن هيچى نيست!خدا روزى را نياورد كه دلش بتركد.حالاهر روز وهرشب دلش مى تركيد،دردش هزار باربدتر از تركيدن بادكنك بود.ارزو مى كرد كه اى كاش بغض لعنتيش هم مى تركيد.
سيـ ـگار شكلاتى:هماپوراصفهانى
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
براى بعضى از دردها نه مى توان گريه كرد،ن مى توان فريادزد…
براى بعضى دردها فقط مى توان نگاه كرد
لبخند زد و
بى صدا شكست.
درباره ى گذشته ام نپرس:كيميا.ش
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 895
موضوعها: 64
تاریخ عضویت: خرداد ۱۳۹۵
اعتبار:
5,362
سپاسها: -33
7 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
تهی می شوم از هر چه خاطره..از هر چه عشق..لبریز می شوم از وحشتی سرد که صدایش از لابه لای دندانهایم به گوش می رسد..عرق سردی بر پیشانی..گیج و منگ از درک زمان..قلب اهو بچه ای در دام ..کجاست دستی که بیرونم کشد از این خواب های سیاه..
farnaz83 عزیز-رمان هوای بارانی
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
كاش مى شد ادمى ،گاهى …فقطگاهى!به اندازه ى نياز بميردبعد بلندشود اهسته اهسته خاك هايش را بتكاند…اگر دلش خواست برگرددبه زندگى…دلش نخواست بخوابد تا ابد…
دربرخى رمانها از زبان مرحوم خسروشكيبايى عنوان شده.
(خسرو جان كاش لحظه اى برمى خواستى )
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
قسمتى از خاك برمى دارم،او را در اغوش مى گيرم
شايد اين همان نيمه ى گمشده من است كه
خدا يادش رفته خلق كند
به سادگى:تسنيم
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
به دنبال جايى بودم كه معناى هرسخن دوست داشتن وعشق است وكمترين سرود انسانهابوسه است،واهنگ حرفها معنى زندگى مى دهد.به دنبال نگاهى ميگشتم كه عريانى روحم راجامه ايى از مهر ووفا برتن كند.
گفت اى ديوانه ليلايت منم………دررگ پنهان وپيدايت منم
مطمئن بودم به من سر ميزنى…...درحريم خانه ام درميزنى
حال اين ليلا كه خوارت كرده است……درس عشقش بيقرارت كرده است
مرد راهش باش تاشاهت كنم………...صدچوليلاكشته درراهت كنم
رهايى از اسارت:چيكساى
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
يه سرى از ادما تو زندگيشون مشكل دارن،درد مى كشن،دلشون شكسته،يه عالم حرف نگفته دارن كه همه رو خاك كردن توى ذهن وقلبشو ن،شب كه ميشه تو اوج تاريكى به گذشته ها فك مي كنن،به خاطراتشون،به همه ى اون روزاى خوب وبدى كه گذشت…به همه ى او چيزايى كه يه زمان داشتن وديگه ندارن ،درست مثل بهانه ميمونن سريه دوراهى،كم ميارن خسته ميشن اما بازم جا نمى زنن،بجايى مى رسن كه فقط خودشون ميمونن وتنهائيشون
بهاى يك بهانه:telepati
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش