امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شیوا فرازمند|دفتر شعر
#21
من ستاره ای هستم

که در کهکشان چشم هايت
روشن شده ام و
در مدار نگاهت
می رقص م
با ترانه ای که تو گريه می کنی
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
نگشتانت را لا بلای موهايم

پنهان کن
تا نوازش ی را
حس کنم
که تو
خنديده ای
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
مرا صرف کن!!

با اولم
جمله ای بساز
که انتهايم را
با قلب
پيوند بزند.....
مرا صرف.....!
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
صمیم گرفته ام بمیرم کوچه ها را وجب می کنم
تا تو می رسد
[b]و انتهایی که تو برایم رقم می زنی[/b]
راحت باش
کفش هایت را [b]در بیاور[/b]
فرش ها هنوز خیس خون نیستند
معطل نکن
دست هایت را دور گردن م حلقه کن
فشار بده
محکم تر
محکم تر
محکم
محکم
مح...
م...
......
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
شانه به شانه ي خورشيد


طلوع [b]مي كني و آسمان را غرق حيرت![/b]

[b]و من قد مي كشم به سمت جاذبه ي چشمت [/b]


تا نهايت رويش

_در اهتزاز مستي [b]يك عشق_[/b]

لذت [b]مي برم از اين اوج[/b]

تا لحظه اي كه شكوفه دهم

...

[b]و بعد[/b]

[b]و بعد فرو مي افتم [/b]

[b]در مسير يك چشمه[/b]

تا رويشي ديگر

باز به سمت تو!
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
براي بار چندم

تكرار مي شوم در بيكرانگي مسموم
وبا چاقوي زهر آلود هرزه

تكه تكه ميشوم
وپاي درختي كه ميوه هايش‹ من› است دفن مي شوم
براي بار چندم
جيغ مي كشند مرا
تا بار بعدي
سياه مي شوندو سپيد مي شوم
سياه مي شوم و سپيد مي شوند
تكرار مي شويم در بيكرانگي مسموم
چاقو كرم مي شود...بغض مي شوم در حنجره ي زمين
لانه مي شوم
براي بار چندم....
......
و....
درخت آبستن من است!!!
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
این جا را که رد کنی
به چهار راه انفجار می رسی
و جا باز می کنند
نقطه چین های چشم هایت
روی بورد های تبلیغات!
مگر چقدر می توان
هم قد تیر های برق شد؟
و ناگزیر جریان داد
الکترون ها را
در سیم تن ها؟؟؟؟
دیوانه بازی ام گل کرده
فسیل می شوم
درون روزها یی که خیابان هایش
بوی گس دریا می دهد
حالا منتظر علامت عبورم
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
ازیچه نیست این دل غمگین [b]و ساده ام[/b]

از بخت بد اسیر توی دیو زاده ام
آرام تر! که خواب مرا تلخ می کنی
دیوانه من که دل به توی دیو داده ام
با قهوه ی قجر به سراغم نیا که من
این روز ها رسیده به پایان جاده ام
من مثل آفتاب لب بام زندگی
[b]در انتهای باور تو ایستاده ام[/b]
طوفان نشو که آخراین جاده عشق نیست
من [b]در مسیر خشم تو جان را نهاده ام[/b]
از بخت بد وجود من [b]و تو یکی شده ست[/b]
بازیچه نیست این دل غمگین [b]و ساده ام[/b]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
شب آرام از كوچه ها مي گذشت

هوا گرم بود
دري باز شد
و بوي گلاب آسمان را بغل كرد
_نمي شد كه امشب بماني؟
_نه مادر!
سحر راهي جبهه ايم
_پس از زير قرآن و آيينه رد شو!
سه بار
بس است
التماس دعا
حق نگهدار!
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
« رگ خواب»


تودردهاي دلم را چه خوب فهميدي

وزخم هاي غرور شكسته را ديدي

به دوش خويش كشيدي تمام دردم را
شبي كه زندگي ات را به عشق بخشيدي

و پا به پاي دلم مثل يك ترانه شدي
دوباره زنده شدي در تنم درخشيدي

شبيه رقص كبوتر به دور گنبد عشق!
ومثل قاصدكي در بهار رقص يدي

چقدر تازه شدم با نگاه تو اي خوب!
اگرچه با رگ خواب دلم تو خوابيدي

هنوز در شب من رد پاي توست به جا
بيا كه درد دلم را تو خوب فهميدي
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,639 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ♥♥ دفتر شعر ♥♥ sadaf 175 16,511 ۲۸-۱۱-۹۹، ۰۵:۴۳ ق.ظ
آخرین ارسال: _RaHa_
  دفتر اشعار| فیض کاشانی Ar.chly 1,096 17,287 ۱۸-۰۶-۹۷، ۰۴:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان