امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معرفی موجودات افسانه ای
#51
53ـ اکیدنا :
هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد. این موجود، فانی اما دارای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد.


[عکس: 005.jpg]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#52
54 ـ هکتاتوس کایرس :
هکتاتون کایرس به معنی “صد دست” است. این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند.


[عکس: 006.jpg]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#53

55 ـ ترول :
ترول شخصیتی فراطبیعی و افسانهای در اساطیر اسکاندیناوی کهن است. ترول به صورت عامه مترادفی منفی از یوتون تلقی میگردد، البته امروزه ترول در رسانهها به انواع مختلف به تصویر کشیده شدهاست. ترولها به افسانههای معاصر هم راه یافتهاند، مثلاً در خیالپردازی ارباب حلقه ها یا هنر نبرد یا مجموعهٔ هری پاتر . در بسیاری داستانها ترول زیر پلها خانه دارد و از مسافران باج میگیرد.

[عکس: 640px-Trollet_som_grunner_p%C3%A5_hvor_g...det_er.jpg]


در زبان فودارک باستان آنها را تورس Thurs (از دودمان - ژرمنی * Þurisaz) مینامند و در فرهنگ مردمی اسکاندیناوی، Tusse نام نروژی برای گونهای از ترولها میباشد که گرفته شده از کلمه Þurs در نورس کهن میباشد. در انگلیسی کهن نیز واژه هم ریشه þyrs به همین مفهوم میباشد.

در فرهنگ عامه اسکاندیناوی ، هیولای غول پیکری که گاه دارای قدرت جادویی است. ترولها که با انسانها دشمنی میورزند در قصر هایشان زندگی میکنند و با تاریکی هوا نواحی اطراف را تحت سیطره خود در میآورند. اگر در معرض افتاب قرار بگیرند میترکند یا سنگ میشوند. در داستانهای جدیدتر ترول معمولاً به اندازه انسان یا موجودات کوچکتری مثل دورف ها و الف هستند. آنها در کوهستانها زندگی میکنند، گاه دوشیزگان را میدزدند و میتوانند تغییر شکل دهند و آینده را ببینند.
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#54
56 ـ زیلانت :

زیلانت نام موجودی تخیلی در فرهنگ عوام تاتار و روس است.

در این باور، زیلانت ماری بالدار و موجودی بین اژدها و خزنده افسانهای، ویورن (wyvern) است. زیلانت در افسانههای مربوط به بنیادگذاری شهر قازان، پایتخت تاتارستان، ذکر شده و از سال ۱۷۳۰ میلادی نشان و نماد شهر قازان است.

روسها این موجود را زیلانت مینامند که از واژه تاتاری یلان (yılan) به معنی مار گرفته شده ولی خود تاتارها برای نامیدن آن از واژه فارسی اژدها استفاده میکنند.

بنا بر باور عامیانه تاتاری هر ماری که سنش از صد سال بگذرد اژدها میشود.

[عکس: 200px-Kazancoa.jpg]


[عکس: clear.gif]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#55
58 ـ پاگنده :
پاگُنده یا ساسکوآچ یکی از موجودات خیالی در باور گروهی از مردم در آمریکا و کانادا است. بنا بر این باورها پاگنده شکلی گوریلوار دارد و در جنگلهای دورافتاده آمریکا و کانادا، منطقه دریاچه های بزرگ و کوه های راکی زندگی میکند.

قد پاگنده میان ۲٫۱ تا ۲٫۷ متر گفته شده، چشمهای او ریز، ابروان درشت و سرش کوچک و نوکتیز گزارش شده. پاگنده را دارای بویی بسیار بد و زننده میدانند.


[عکس: 640px-Pie_Grande.jpg]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#56


59 ـ سیف :
سیف در اساطیر اسکاندیناوی، ایزدبانوهای باروری و غلات است. سیف همسر باوفای ثور، ایزد قدرتمند آذرخش است و به داشتن موهایی بلند و زرین شهرت دارد. اطلاعات زیادی از این ایزدبانو در دسترس نیست و هیچ نشانی از او در اسطورهها دیده نمیشود، به غیر از نامش که اغلب در ادبیات کهن نورس ذکر شدهاست. سیف به عنوان مادر ایزدی به نام اولر، و از ثور، مادر الههای به نام ثراد به شمار میرود. در برخی از تفسیرات آمده که او دارای موهبت پیشگویی میباشد، اگرچه این ادعا در ادای شاعرانه ذکر نشده است. او حامی برداشت محصولات کشاورزی بود چون میدانست اینها میتوانند همانند سرمایهای برای مردم به شمار روند.

[عکس: 640px-Sif_by_Dollman.jpg]

سیف دارای موهایی زیبا و خارقالعاده بود و بهترین افسانهای که او در آن نقش داشته است، هنگامی بود که ایزد شرارت لوکی به طور مخفیانه وارد اتاق خواب او شده و از روی کینه توزی، تمام موهای زرین او را کوتاه کرد. زمانی که این خبر به گوش ثور رسید بسیار خشمگین شد. ثور که نمیتوانست خشم خود را کنترل کند، لوکی را از زمین بلند کرده و قصد خرد کردن تمام استخوانهای بدنش را داشت، تا اینکه لوکی او را متقاعد کرد و قول داد که جایگزینی برای موهای سیف پیدا کند. ثور نیز پیشنهاد او را پذیرفت و از کشتنش چشمپوشی کرد. لوکی به غار بزرگ، خانهٔ پسران ابوالدی رفته و برای آنها دلیل سفر خود را بازگو کرد. سپس از این دورف ها درخواست کرد که طلا را جوری شکل دهند که به خوبی تارهای موی سیف شوند و چنان سحر و جادویی در آن بکار برند که بر روی سر او شروع به رشد کنند. دوارفها موافقت کردند و موهایی زرین توسط رشتههای طلا درست کردند که در انتها لوکی آنها را به سیف داد. او همچنین نقشی در داستان بوجود آمدن پتک معروف ثور، میولنیر دارد، اگرچه در اینجا هم نقش او بسیار کمرنگ و ناچیز است.
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#57


60 ـ میولنیر :
میولنیر در اساطیر اسکاندیناوی ، پتکی متعلق به ثور، ایزد نامدار آذرخش بود. میولنیر به عنوان یکی از مخوفترین سلاحها در اساطیر نوردیک به شمار میرود که حتی قادر به تخریب کوهها نیز بود. پتک ثور نامش با آذرخش پیوند دارد; ثور با این سلاح از آسگارد در برابر دشمنان دفاع میکرد. وقتی مسیحیت به شمال اروپا راه یافت، نماد مسیحی صلیب با نماد پتک نمودار کیش ثور، آمیخت. این طلسم نقرهای را احتمالاً به عنوان افسون خوشبختی به تن میبستند. این پتک قابلیت اصابت به هر هدفی را داشت و پس از برخورد به خودی خود به سوی دست راست ثور باز میگشت. ثور با این سلاح نیروهای شر را از تهاجم باز میداشت و نگاهبان ایزدان و آدمیان بود. ثور علاوه بر این پتک، کمربندی هم داشت که وقتی آن را به کمر میبست، قدرت او را دوچندان میکرد و نیز صاحب یک جفت دستکش آهنی بود که بدون آن نمیتوانست از پتک استفاده کند.

میولنیر قادر به پرتاب آذرخش بود و از آن هم برای کشتن و نابود ساختن و هم برای زنده کردن انسانها و حیوانات استفاده میشد. پتک ثور نماد حفاظت بود و شکل کوچک شده اش از جنس نقره یا فلزات دیگر را در گورها، کنار اجساد، قرار میدادند. بر اساس روایات اسنوری استورلوسون، دربارهٔ منشأ پدید آمدن میولنیر، این پتک توسط دو برادر دورف به نامهای بروکر و ایتری ساخته شده است. این پتک بعدها توسط پادشاه یوتون ها ، ثریم ربوده شد و تنها راه بازپس گرفتن آن به دست ایزدبانوی باروری فریا بود.


[عکس: Mjollnir.png]

نقاشی از پتک ثور مطعلق به عصر وایکینگ ها
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#58


61 ـ فافنیر :
فافنیر در اساطیر اسکاندیناوی فرزند پادشاه دورف ها هرایدمار، و برادر رگین و اوتر بود. او پس از نفرینی که تحت تأثیر حلقهٔ اندواری قرار گرفته بود تبدیل به اژدها شد. مدتی بعد بالهای خود را جدا کرده و تبدیل به ماری غولپیکر شد. او دارای نفسی سمی بود که توسط آن سرزمین خود را دچار طائون کرده بود. فافنیر و برادرش رگین در انتها به دست زگفرید دلاور کشته شدند.

[عکس: 640px-Siegfried_and_the_Twilight_of_the_Gods_p_022.jpg]


فافنیر یکی از افراد نژاد دورف ها و دارای دست راستی قدرتمند و روحی شجاع بود. او نگهبان خانهٔ پدرش بود که از طلا و جواهرات قیمتی ساخته شده بود. فافنیر قویترین و پرخاشگرترین فرد در میان برادرانش به شمار میرفت. در یکی از روزها، اودین ، لوکی و هونیر در حال سفر بودند و در این بین به اوتر، که در طول روز بسیار به سمور آبی شباهت داشت برخوردند. لوکی با پرتاب سنگی اوتر را کشت و سه آسیر به کندن پوستش مشغول شدند. همان شب، ایزدان به خانهٔ هرایدمار رفته و با خوشحالی پوست کنده شده سمور آبی را به آنها نشان دادند. هریدمار و پسرانش ایزدان را گرفته و زندانی کردند. در این بین لوکی مجبور شد برای جبران این کار، پوست اوتر را با طلا و پوشش خارجی آن را با طلایی سرخ بپوشاند. لوکی این مأموریت را با جمعآوری طلای نفرین شده دورفی به نام اندواری و همچنین حلقهٔ جادویی «اندوارینات» که گفته شده بود این طلاها به هر کس که تعلق پیدا کند، مرگ را به ارمغان میآورد.

سپس فافنیر و برادرش رگین برای به دست آوردن این گنجینه با یکدیگر همدست شدند تا پدر را سرنگون کنند. اما فافنیر که تمام طلاها را برای خود میخواست، پدرش هرایدمار را برای دستیابی به این گنجینه کشت. او کنترل خود را از دست داده و دچار جنون شد. فافنیر تحت تأثیر نفرین حلقه قرار گرفت و تبدیل به اژدهایی قدرتمند گشت. او از دست برادر خود رگین فرار کرده و به دور دستها گریخت. او برای ورود به جنگلی انبوه بالهای خود را برید تا راحتتر قادر باشد به اعماق جنگل نفوذ کند، و با نفسهای سمی خود جنگل را دچار طائون کرد تا هیچ کس نتواند به او و گنجینهاش نزدیک شود.

رگین که آرزوی داشتن گنجی که برادرش از آن محافظت میکرد را داشت، بدین منظور برای گرفتن انتقام از زیگفرید درخواست کرد اژدها را بکشد. زیگفرید توسط رهنمودهای اودین که ظاهرش را به پیر مردی تغییر داده بود، با ایجاد حفرهای عمیق در نزدیکی دریاچه و مسیر حرکت روزانه فافنیر برای خوردن آب به کمین او نشست. او در فرصتی مناسب شمشیر افسانهای خود را در شانهٔ چپ اژدها فروکرده و به شدت او را زخمی کرد. فافنیر اژدها در لحظات پایانی زندگی با زیگفرید دلاور صحبت کرده و از او پرسید; نام تو چیست ای دلاور، و چه کسی تو را برای کشتن چنین اژدهای ترسناکی فرستاده است؟ وقتی زیگفرید برای اژدها شرح داد که رگین برادرش او را فرستاده، فافنیر لبخندی زد و به او گفت: تو نیز نفرین شدهای و مرگ غمانگیزی در انتظارت خواهد بود. زیگفرید نیز در جواب گفت: همهٔ انسانها روزی خواهند مرد و این آرزوی بسیاری از افراد است که تا زمان مرگ ثروتمند باشند. در نهایت اژدها به دست زیگفرید کشته شده و گنجینه را بدست آورد. زیگفرید قلب اژدها را شکافت و با شنا کردن در خون آن رویین تن شد و همچنین به طور اتفاقی با خوردن مقداری از خون فافنیر توانایی برای درک زبان پرندگان را کسب کرد. او وقتی متوجه شد رگین نیز قصد دارد به او خیانت کند و نقشه قتلش را کشیده است، سر آهنگر را از بدنش جدا کرد. زیگفرید گنجینه را برای خود برداشت و حلقهٔ نفرین شده را نیز غافل از پیامدهای آن در انگشت خود قرار داد.
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#59


62 ـ مادر دریا :
افسانه " مادر دریا " از دریای پارس

در قدیم غواصان مروارید که بدون هرگونه تجهیزاتی به زیر آب میرفتند، از وجود زنی در زیر آب که بچه شیرخوارهای را در آغوش داشته خبر میدادند. بسیاری که برای نخستین بار آن را دیده بودند و در باره آن هیچ آگاهی نداشتند در همان برخورد نخست با دیدن او جانسپرده بودند.شاید این زن میتواند صورت تغییر یافته آناهیتا، الهه باروری و خدای آبها، در ایران باستان، باشد. گاهی این زن به نزد غواصان آمده از آنها میخواهد برای فرزندش گهوارهای تهیه نموده به زیر آب ببرد. اگر غواص چنین نماید، مادر دریا چند مروارید درشت به او خواهد داد.
اگر مادر دریا با غواصی ارتباط برقرار کنند صیدش رونق میگیرد. اما همیشه این احتمال وجود دارد که آنها از او بخواهند در زیر آب مانده با آنها زندگی کند. اگر صیاد امتناع کند دیگر مرواریدی نخواهد یافت و اگر بپذیرد دچار خفگی و بیهوشی شده و اگر دوستانش او را به عرشه نکشند، خفه شده و خواهد مرد.
همچنین اگر گهوارهای به تور یا قلاب صیادان گیر کند آن را نشانهای از وجود مادر دریا دانسته گهواره را به آغوش دریا باز میگردانند و سریع از آن محل دور میشوند.


[عکس: 3a55d568f36fd6cfa3f9fe7b020c0496.jpg]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#60


63ـ کامیکیری :
"مو-چین" از دیوهای افسانهای ژاپنی است . شهرت این دیو در این است که موی مردم را از ریشه میچیند . او بیشتر در حمام این کار را انجام میدهد، و بیشتر از موی دخترهای خدمتکار خوشش میآید . در عصر میجی خبر هجوم روح مو-چین حتی به روزنامهها راه یافت .گفته میشود که اگر کسی میخواهد با شخصی ازدواج کند که در واقع جانور یا روح در صورت آدمی است، برای جلوگیری از این ازدواج وی مورد هجوم کامیکیری قرار میگیرد .

[عکس: 15.jpg]
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقشه کیهانی ناسا که برای موجودات فضایی ارسال شد AsαNα 5 475 ۳۱-۰۵-۹۶، ۰۱:۳۹ ق.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید! AsαNα 5 425 ۲۹-۰۵-۹۶، ۱۱:۰۵ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  گلچینی از موجودات ماورالطبیعه hadis hpf 42 3,010 ۲۷-۱۲-۹۵، ۱۲:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
6 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
شیرین فرهمندپور (۲۵-۰۶-۹۴, ۰۳:۵۰ ق.ظ)، نیاز (۱۲-۰۴-۹۴, ۰۱:۰۰ ب.ظ)، forough (۰۵-۰۴-۹۴, ۰۵:۰۰ ق.ظ)، سرنای را (۱۳-۰۹-۹۴, ۰۶:۱۰ ب.ظ)، نارسيس (۰۴-۰۴-۹۴, ۱۲:۵۶ ق.ظ)، صنم بانو (۲۷-۱۲-۹۵, ۱۲:۴۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان