امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اعترافات مترسک فراری ؛ شهریار بهروز
#31
فرض کن من
ابله کوروساوا هستم
و اینجا سرزمینی
که تواضعِ بید را به جنون
رقص ش را به ترس تعبیر می کنند
حالا
آنطور که باید
به من گوش می کنی

رو به رویِ ما نایست
ما بلد نیستیم رو بازی کنیم
و به همان اندازه که لبخند می زنیم ,
خطرناکیم
همین حالا که این زنِ جذامی را روبه رویت لخت می کنم
پشتِ شقیقه ی راستم مردی
خشاب کلتش را جا می زند
و به جیبِ چپ پیراهنت نگاه می کند
به جیب چپِ پیراهنم

لبخندِ کدام یکی از ما
تاجِ گلِ پایه دارِ روبه روی مسجد را
زیبا تر می کند؟

به حرف هایِ ما راجع به دریا
اعتباری نیست
ما زمانی به بار انداز رسیدیم
که کشتی ها
لکه هایِ سیاهی بودند
که خط صاف افق را مجعد می کرد
و کمی پایین تر
ته سیـ ـگارهای ما در آب
بالا وُ پایین می شدند

دندان هایِ کلید شده ی کدام یکی از ما
این منظره را زیبا تر می کند؟

برادرم
ما استخوان هایِ هم را برای سگ ها ریختیم
دهان خواهرانمان را برداشتیم
و به صورت هاشان اسید تعارف کردیم
بعد
پشتِ کارتِ ویزیت هامان
پاپیون هایمان را تنظیم کردیم
که برای اولین بار در ...
با قیمتی استثنایی ...
که با ما تماس بگیرید

و هیچکس فرصت نکرد بپرسد
تاجِ گل پایه دار مسجد
منظره ی بار انداز را
چهره ی چه کسی زیباتر می کند

حتی شما
دوست عزیز
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#32
شعبده نیست
اصلا دست من نیست
چال که می افتد گونه اَت
بوسه
خودش بروز می کند.
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#33
گفتی آسمانِ صافِ بی لکه
رفتارت آبی باید باشد
اما ماهِ بی رحمِ من
مگر آبی می شود شب !؟
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#34
من عاشقِ توام یعنی :
دلم برایت تنگ
کجایی ؟
بغل کم دارم
تصدقِ چشم هات
قربان خنده هات ,
من بی تقصیرم
اگر از این همه فاصله تنها
یک " سلام , روبه راهی ؟ "|ِ ساده
به گوش تو می رسد .
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#35
آقایِ کوئیلو می گوید :
اگر جسارت خدانگهدار داشته باشی
زندگی تو را
سلامی تازه هدیه می دهد!

من زندگی را برایت بدرود گفته ام
اما تو
جسارت یک سلام ساده نداشتی
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#36
خیس وُ خَمیده وُ خمار
بر می گردم
میخانه ی تو
خسیس وُ باران خیز است
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#37
تو به هیچ جا نمی رسی حوّا جان
چون هیچ جا
خانه ی آدم نمی شود
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#38
برای رسیدن به تو
شب می شوم
سحر می شوم
صلوة ظهر
تنگِ غروب
دوباره شب می شوم
و از نو طلوع می کنم ؛

تو نمی خواهد کاری کنی
فقط یک بار
فقط برای یک بار
فقط برای یکبار هم شده ,
یک جمعه باش .
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#39
من وُ تو
دو تا خطِ صاف ایم , کنار هم
به چه دلخوش کنیم ؟
جز اینکه درافق
ما شده ایم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#40
به خانه بر می گردن د
پوتین هایِ خسته با
دست هایِ بسته با
آب
بابا کنارِ پنجره منتظر
مادر که دلشوره تر
کنارِ در
من که دیوانه ام
میانِ این واژه ها
تکیه داده به سطری
که از ابتدایِ این شعر برداشته شد :
" خوشم که گریه می کنم , خوشم "
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر اشعار| شهریار شفیعی Ar.chly 32 1,097 ۲۷-۰۴-۹۴، ۰۲:۱۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Ar.chly
  دفتر اشعار محمدحسین شهریار .M!!NoO. 35 2,352 ۱۲-۰۸-۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ
آخرین ارسال: .M!!NoO.
  اشعار شهریار قنبری پرنسس 25 4,639 ۲۲-۰۵-۹۳، ۰۷:۳۴ ب.ظ
آخرین ارسال: saba erfan

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
maTisA (۱۵-۰۳-۹۶, ۰۲:۲۷ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان