۱۴-۰۴-۹۴، ۰۹:۴۸ ق.ظ
در آن خلوت از خود بی خود
مهم نبود پیش از آن
تو کجا بوده ای
و او چه کرده است
تو را خیال خام
کنار کدام خرمرد رند
خوابانده است
و او در پشه بند بی ستاره اش
خواب کدام زیبای خود شیفته را می دیده است
مهم
بارانی بود
که همپای شما نم نمک می آمد
و لحظه مبارکی که پی بردید
هزار سال است همدیگر را می شناسید
و سابقه ی هزار ساله
در شهری که سگ صاحبش را نمی شناسد
هیچ دست کمی
از معجزه نداشت
..............
عباس صفاری
مهم نبود پیش از آن
تو کجا بوده ای
و او چه کرده است
تو را خیال خام
کنار کدام خرمرد رند
خوابانده است
و او در پشه بند بی ستاره اش
خواب کدام زیبای خود شیفته را می دیده است
مهم
بارانی بود
که همپای شما نم نمک می آمد
و لحظه مبارکی که پی بردید
هزار سال است همدیگر را می شناسید
و سابقه ی هزار ساله
در شهری که سگ صاحبش را نمی شناسد
هیچ دست کمی
از معجزه نداشت
..............
عباس صفاری
و دیگر آسمان را نخواهی دید...