امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار سید هوشنگ موسوی
#11
گره زندگی ام با رفتنت باز نشد

بعد از آن لحظه ی تلخ شبانه هام راز نشد
همه عمر حسرت یک همسفر در جاده ی عشق
به دلم ماند و کسی با دل هم آواز نشد
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
ما برای باریدن باران ، نماز باران خواندیم

و تمام نگاه ها به سوی پاره ابرهای آسمان امید روانه شد
دعایمان گرفت

...

برای بودنت ؛ آمدنت ؛ باید دست هایمان را به کدامین سو می گرفتیم که قبله گاه عنایت تو می شد
و تمام اندیشه هایمان بوی انتظار نمی گرفت
و هر شب پشت دعاهای من ماه رخسارت پدیدار می شود و من خورشید نبودنت را از رخ دلتنگی هایم به غروبی حسرت بار می برم
طلوع درد هایم غروب روزهایی ست که هر جمعه با افق انتظار ارام میگیرد
و اشک هایی که غبار ریا را از گونه هایم می برند
....

تو هر شب و هر روز با من هستی ، با غزل هایم حرف میزنی نقاشی هایم را رنگ میزنی
و در داستان دلتنگی هایم قهرمان قصه می شوی
امروز اشک هایمان هم دیرتر سراغمان را میگیرند
و بغض هایی سنگین که مهمان سکوت چشم هایم می شوند
هر روز از باغ ارزوهایم سیب دیدارت را میچینم
و به زمین خالی از تو تبعید می شوم
هر لحظه رد پای مرگ را در ذهنم احساس می کنم
و کاش
یوسف تنهایی مان را به کنعان دیدارت می بردی
تا چشم هایمان کور ِ ندیدنت با دنیا وداع نکند
.

تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
نگاهش به ته فنجان قفل شده بود

که به نگاه من ترجیحش داد
شاید فالم را میگیرد
چه خوب فالم را

...


خودش تعیبر کرد
فقط نمیدانم چگونه وسعت تنهایی من
حجم این هوای غم آلود
سنگینی این سکوت را
در فنجان جا داده بود
با خداحافظی ، روزهای من فرقی نمی کند


فقط
بی تو کمی تلخ تر می شوند
روزهای بی تو روز خداحافظی ست
ای التهاب روزهای خداحافظی
خداحافظ

.....


تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
دلتنگی که شاخ و دم ندارد

وقتی باران یادت همه ی ذهنم را در برمیگیرد
و از ابر ها خبری نیست
یعنی دلتنگم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
آتش میگیرد دلم...
زیر بارش سکوت....
این هیزم های تنهایی عجب تمامی ندارند....
و آن احساس منجمد آب نمی شود

از این فاصله ها
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
با تکه تصویرهایی که از تو در ذهنم بود

معبدی ساختم
اما یک حرف از تو همه ی ان را بر باورم فرو ریخت
بر تجسمم از تو آوار شد
بروم پی کدام کار؟؟
تو تمام کار و بار منی
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
صدای عشق غم انگیز میاید برویم

بغضی از یاد تو لبریز میاید برویم
با یاد باز نمک گیر شدن زخم هایم
از هوای عشقت بوی پاییز میاید ، برویم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,641 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,179 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,697 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
f-samiee-g (۲۹-۰۵-۹۴, ۱۱:۳۶ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان