ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
می آمد و بر تنش زخون پیرهنی
بر جای نمانده از شهیدم بدنی
خاموش تر از زمان رفتن ، گل من
بر گشت به من بدون حرف و سخنی
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
رفتی تو و کشته شد چراغم بی تو
آمیخته با حسرت و داغم با تو
با رفتن تو بهار عشقم پژمرد
افسرده شد عندلیب باغم بی تو
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
شبی با ما سحر کردی دوبیتی
دلم را شعله ور کردی دوبیتی
سرودی چون نی از نای حزینت
مرا آشفته تر کردی دوبیتی
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
من و تو با همیم و دور از هم
همیشه خسته و رنجور از هم
من و تو همزبان هم نبودیم
که مانده رازمان مستور از هم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
به پابوست دلی آوردم امشب
سراپا، اشکم، آهم دردم امشب
زتردیدم رها کن ، راحتم کن
بمانم یا بگو برگردم امشب؟
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
بخوان شاعر کمی از درد بامن
بخوان از اشک و آه سرد با من
کنار سفره ی خالی کم هم
بخوان از گریه ی یک مرد با من
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
کبود آمد گل سرخ شهیدم
رسید از راه سرو روسپ یدم
نگاهم را به پایش حلقه کردم
که با او دست و انگشتر ندیدم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
تو را در یک بهار سبز دیدم
به، دو، بیتی، دو چشمت را خریدم
به پایت ریختم شعر دلم را
و از باغ نگاهت عشق چیدم
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
دلم را تشنه ی پرواز کردی
شبم را غرق در آواز کردی
نگاهت را مگیر از من مپوشان
دو چشمی را که بر من باز کردی
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
ارسالها: 2,839
موضوعها: 686
تاریخ عضویت: شهریور ۱۳۹۲
اعتبار:
7,027
سپاسها: 359
763 سپاس گرفتهشده در 294 ارسال
بهاری در دو چشمت کاشتم من
در عشقت قامتی افراشتم من
خدا بود و بهار و شعر و دل بود
تو را در زندگی کم داشتم من
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت