۱۷-۰۴-۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ
روي كوه هاي شايلو
آماندا بلين را ديده اي ...
كه روي كوه هاي شايلو
زير باران صبحگاهي
سرگردان است؟
هرگز او را در آستانه در خانه اش
در انتظار شنيدن غرّش توپ
يا پرس و جو از حال مردي
كه از راه كوه هاي شايلو به جنگ رفته ، ديده اي؟
صداي گريه او را
روي كوه هاي شايلو شنيده اي؟
چشم هاي نگرانش را
روي كوه هاي شايلو ديده اي؟
او را روي كوه هاي شايلو
دوان دوان
با لباس كهنه عروسي اش
به جستجوي چيزي در شهر مردگان ديده اي؟
او را ديده اي كه
روي كوه هاي شايلو ايستاده است ؟
باد موهايش را پريشان مي كند
روي كوه هاي شايلو ،
گوش به زنگ صداي تفنگ هاست ...
گوش به زنگ صداي طبل هاست ...
و منتظر مردي كه هيچ وقت
به كوه هاي شايلو بر نمي گردد.
صداي آواز آماندا را
روي كوه هاي شايلو شنيده اي؟
كه با حلقه عروسي اش
روي كوه هاي شايلو ، نجوا مي كند؟
به زمزمه آرام او گوش كن ...
چون آماندا نمي داند ...
كه حادثه ، چهار سال پيش ،روي كوه هاي شايلو اتفاق افتاده .
آماندا بلين را ديده اي ...
كه روي كوه هاي شايلو
زير باران صبحگاهي
سرگردان است؟
هرگز او را در آستانه در خانه اش
در انتظار شنيدن غرّش توپ
يا پرس و جو از حال مردي
كه از راه كوه هاي شايلو به جنگ رفته ، ديده اي؟
صداي گريه او را
روي كوه هاي شايلو شنيده اي؟
چشم هاي نگرانش را
روي كوه هاي شايلو ديده اي؟
او را روي كوه هاي شايلو
دوان دوان
با لباس كهنه عروسي اش
به جستجوي چيزي در شهر مردگان ديده اي؟
او را ديده اي كه
روي كوه هاي شايلو ايستاده است ؟
باد موهايش را پريشان مي كند
روي كوه هاي شايلو ،
گوش به زنگ صداي تفنگ هاست ...
گوش به زنگ صداي طبل هاست ...
و منتظر مردي كه هيچ وقت
به كوه هاي شايلو بر نمي گردد.
صداي آواز آماندا را
روي كوه هاي شايلو شنيده اي؟
كه با حلقه عروسي اش
روي كوه هاي شايلو ، نجوا مي كند؟
به زمزمه آرام او گوش كن ...
چون آماندا نمي داند ...
كه حادثه ، چهار سال پيش ،روي كوه هاي شايلو اتفاق افتاده .
و دیگر آسمان را نخواهی دید...