۰۴-۰۳-۹۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ
زخم دو هزار سالگی بر پشتش
بغض شب دیر ساله ای در مشتش
اِستاده در استوای فریاد زمین
خون می چکد از دو شاخه ی انگشتش
بغض شب دیر ساله ای در مشتش
اِستاده در استوای فریاد زمین
خون می چکد از دو شاخه ی انگشتش
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز