امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار عباس حکیم | بهار نارنج
#21
" نیلوفر مست"

دامنش جام یکی نیلوفر
جام نیلوفر مست.
چشمها ، چشمه جوشان نگاه!

خرداد1341/مشهد
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
"پرواز"

باد دامنکشان به شعله شمع
گفت:
شب آینده وعده دیدار.
- شب آینده وعده دیدار؟!
شعله پروانه وار زد پروبال
اشک برگونه های شمع دوید
شمع چون پیر سالخورده نشست
شعله چون مستی شباب پرید.

مهر 1341/تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
" پرند کبود"

از پرند کبود پیرهنش
می تراود چو ماهتاب تنش
به فروغ سپید می ماند
سینه موج خیز موج زنش
شکها می برم چو می بینم
بدنش را به کام پیرهنش
هوس آلوده کرده دام نگاه
چشم مردم فریب راهزنش
جام لبریز باده را ماند
لب گلگون گرم پر سخنش

در1341/تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
"بیا ای رهگذر آغاز من باش"

بیا ای رهگذر آغاز من باش
که من گم کرده ام آغاز خود را!
پرم از گرده ره بزدای، بزدای!
من آن مرغم که در آغوش شبها
زهستی چشم پیمای دارم
درون تیرگی ها گرم پرواز
به بام آسمانها جای دارم
بیا ای رهگذر آغاز من باش
که من گم کرده ام آغاز خود را!

مرداد1342/مشهد
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
"شکوه"

مستم از باده آغوشت کن
مستی باده فراموشم کن
شکوه کردم اگر از شام فراق
لب بنه بر لب و خاموشم کن

اسفند1342/تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
"واپسین دیدار"

تو را زیبا تر از آن آفریدم
که در آن واپسین دیدار دیدم
چو می رفتی گمان کردم که من هم
دل از مهر تو افسونگر بریدم
پس از آن شام خاموشی کشیدم
به خلوتگاه تنهایی نشستم
گریبان شکیبایی دریدم
زراه نامرادی چون گذشتم
به کوی نا امیدی چون رسیدم
تو را دیدم ،به روی هر که دیدم
سخن یا از تو گفتم یا شنیدم

خرداد1344/تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
"رنگین کمان"


کبوتر جان ازادم
کبوتر جان هشیارم
رها کن خانه مرد کبوتر باز!
اگر از تشنگی مردی
اگر مردی زتنهای
به گرد بام این خانه
برای آب یا دانه
نمی پویی، نمی گردی
نمی میری، بگو هرگز نباشد دانه مرد کبوتر باز!
کبوتر جان!
کبوتر باز عاشق نیست
فریبت می دهد گر عشق می ورزد
کبوتر باز صیاد است
کبوتر های او دامند
کبوتر جان!
کبوتر باز با پرواز کفتر ها
به بام آسمان می گسترد دامی
کبوتر های رنگینش، که چون رنگین کمان زیباست
اگر باور کنی تارند
اگر باور کنی دامند
برای چون تو آزادی
کبوتر جان هشیارم
کبوترهای او
چنگند
قلابند


فروردین1346-تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28
"چشمه نور"

کجا رفتی ای چشمه نوش من ؟
نگه کن به دنیای خاموش من
فراموش کردی که گفتی به من
نگردی تو هرگز فراموش من
به آغوشم آیند پروانه ها
که بوی تو آید زآغوش من
چه شبها که موی تو چون ماهتاب
به بازی فرو ریخت بر دوش من
لبم بود و پیمانه ی گوش من
لبت بود و افسانه و گوش من

بهمن1348- تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29
"با که گویم؟..

با که گویم که بی تو تابم نیست؟
آن گیاهم که آفتابم نیست
به کدامین ستاره شکوه کنم،
که شبم هست و ماهتابم نیست
کاش می آمدی و می دیدی
کز تب دوری تو تابم نیست!
با خیالت نمی توانم خفت
تا خیال تو هست خوابم نیست
نغمه چون سرکنم که می بینم
دیگر آن شور التهابم نیست

اسفند 1348-تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30
"رشک"

به برادر بزرگترم
رشک می برم؛
که سه سال بیشتر از من،
مادر داشته است

آبان1349- تهران
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت


 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,640 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,178 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,691 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان