امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار علیرضا قزوه
#11
امشب ليلاي من كو؟ امشب بي عقل و هوشم
ليلا! ليلا! كجايي؟ مجنون! مجنون ! به گوشم!
ليلا يادت مي آيد يك شب پرسيدي از من
از درد از زخم از اشكم ، گفتم نمي فروشم !
ليلا جسمم شكسته ست با خود اما كشاندم
البرزي را به دستم ، الوندي را به دوشم
ليلا ليلا كجايي ؟امشب در من چه غوغاست
طوفان طوفان هياهو ، دريا دريا خروشم
ليلا ليلا كجايي ؟ تا دستم را بگيري
چون كوهي آتش افشان ، داغم اما خموشم
ليلا ليلا كجايي؟ مجنون بر خاک افتاد!
مجنون مجنون كجايي ؟ ليلا ليلا به گوشم !
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12

تموم بچه هامون زير آوار
وفا مرده ، صفا مرده ، حيا كو؟
شكستن حلقه ي زنجير ما رو
عمو زنجيرباف ! زنجير ما كو؟
بجز دستت همه پل ها شکسته
عمو زنجيرباف ! دستاتو وا كن
مي گن وقت دعا وقت غروبه
تو هم با ما بيا امشب دعا كن
چرا دشمن به فكر بچه ها نيس
عمو زنجيرباف ! دشمن يه گرگه
مامان مي گه كه حق با مايه ليلا
بابا مي گه خداي ما بزرگه
نخود كشمش كمه ، آتيش فراوون
بابا رفته نخود كشمش بياره
درختا تشنه ، گل ها تشنه ، پس كي
عمو زنجيرباف ! بارون مي باره؟
درخت بيد مجنونو صدا كن
بگو ليلا دلش بارونيه باز
صداي گريه ي قانا رو گوش كن
ببين چشماي بارون خونيه باز
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
شرم الشيخ كوفه است و
جنوب ، نينوا!
دارد جنوب شبيه كربلا مي شود
مديترانه ، فرات است
فرات ، عباي توست!
براي اين همه زخمي
براي اين همه بي كفن
تنها رداي مهربان تو مانده است !
وگرنه اين سران
دشداشه هاشان را
پرچم صلح كردند و فروختند
شايد اگر نبود نفت مي جنگيدند
ديروز، ذوالفقار را
با قطعنامه ها
تاخت زدند
امروز منتظرند
كه از قطعنامه ها
زمين و نان
فرشته و غلمان ببارد!
باريد!
و قطعنامه همين بمبي ست
كه دارد مي بارد!
جنوب غرق خون است و
غزه آهوي زخمي
تو تنها مانده اي نصرالله!
در خيبري به نام جنوب
و هواپيماها دارند خندق مي كنند و
كودكان زخمي تشنه اند
تو رفته اي از شريعه آب بياوري
در برابر چشم اين همه ماهواره جاسوسي
اوضاع روزگار بد نيست
از سران عرب
يكي با شمشيري از طلا بركمر
دارد ريشش را خضاب مي كند و
يكي
هميشه در مواقع حساس
به سجده مي رود
شيخ فلان
تا دشداشه را عوض كند
شيخ الرشيد تا سان ببيند از برابر عكسش
شاه كوچك تا برگردد از تعطيلات امريكايي
دير خواهد شد
نماد ارتش عربي
پليس مصراست
كه همچنان حمله مي كند به الازهر!
جان بولتون دارد پارس مي كند درسازمان ملل!
تنها تو مانده اي نصرالله !
پس شمشير را پس بگير و
اسب را پس بگير و
شريعه را پس بگير و
غيرت عربي را پس بگير
كه پادشاهان عرب
شيهه اسبان مرده اند!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
از عرش مي زنند صلا ، زهرا(س) !
نام شكوهمند تو را ، زهرا !
تنها نه در مدينه و در مكه
نامت شكفته در دل ما ، زهرا!
تسبيح تو دواي دو عالم درد
اي ذكر تو شميم شفا ، زهرا !
هر پنج حرف فاطمه پنهان است
در پنج حرف آل عبا ، زهرا!
تقدير ريزه خوار نگاه توست
تغيير مي دهي به قضا ، زهرا!
اي مادر محمد ( ص ) و ابراهيم ( ع )
اي همسر ولي خدا ، زهرا!
نام تو بود معجزه ، ورنه هيچ
موسي نمي گرفت عصا ، زهرا!
عيسي اگر به مرده نفس مي داد
در سينه داشت مهر تو را ، زهرا!
حتي اگر رسول خدا باشد
بي تو نمي رسد به خدا ، زهرا!
پشت علي شكست ز داغ تو
درد علي شكست تو را ، زهرا!
ديوار و در به ناله در آمد ، آه
در حيرتم ، چگونه ؟ چرا؟ زهرا!
ميلاد تو ولادت لبخند است
اما دلم گرفته عزا زهرا!
از قدس ضجه مي شنوم ،از قدس
از قدس تا به كرببلا ، زهرا!
اي دستگير اين همه تنهايي
اي دستگير دست دعا ، زهرا!
از روضه قصيده گذشتم باز
اينك طنين طبل خدا ، زهرا!
اينك شب ولادت روح الله (رة )
اينك شكوه شادي ما ، زهرا!
چرخيده با تمام زمين ، هستي
در ما سماع كرده سما ، زهرا!
با ما به رقص آمده مهر و ماه
سرمست با ترنم يا زهرا!
هر چند هست در دل ما ، اما
آخر كجاست قبر شما ، زهرا!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
بهار سفره ي سبزي ست از سيادت تو
شب تولد هستي ست يا ولادت تو ؟
تو سر مخفي لولاكي و جهان گم بود
اگر نبود گل افشاني ولادت تو
شهود ، شمه اي از ربناي شعله ورت
حضور ، گوشه اي از خلوت عبادت تو
تو نور نور علي نوري اي تمامت نور
كدام ذره ندارد سر ارادت تو
به پاس رويت رويت ركوع كرده هلال
و يا شكسته قدش در شب شهادت تو؟
پناهگريه ي تنهايي علي ( ع ) بودي
قسم به خطبه ي مولايي رشادت تو
پر از جمال و جلال جمادي و رجبم
شب ولادت مولاست يا ولادت تو ؟!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
جهان همان كه بود خواهد شد
و ما همان كه بايد باشيم
موسي و فرعون
يكي موسي خواهد شد
يكي فرعون
از ما و آن ها
يكي شهيد خواهد شد و
يكي قابيل!
تو زنده مي ماني اسماعيل !
بازي دارد به نيمه نهايي نزديك مي شود
اما بازي تمام نخواهد شد
فيفا و نازي ها
شوراي امنيت و كاخ سفيد در يك سو
و بچه هاي زخمي غزه در آن سو
بازي دارد به نيمه نهايي مي رسد
يازده گرگ با لباس و با چكمه
در الخليل دنبال يوسف زخمي مي گردن د
رايس توپ را مي كارد درست بر نقطه پنالتي
خمپاره را مي كارد درست در سه متري دروازه
دروازه رفح
دروازه قديمي غزه
و طور سينا!
همه چيز قاطي شده ست با هم و
بازي ادامه دارد
النگوي ديويد بكام و ضجه هاي هدي *
لبخند مارادونا و گريه هاي خدا
فيگو پاس مي دهد به زيدان
دكو شوت مي زند به دروازه ايران
و ضربه هاي سر دايي
ديگر افاقه نمي كند
شيمون پرز نشسته است بر كرسي تمام مربي ها
و مي چيند مهره ها را
تمام توپ ها
در غزه فرود مي آيند
مي خواهند تو را شهيد كنند اسماعيل !
درست در بين دو نيمه فينال
بوش كارت قرمز مي دهد به زمين
كارت قرمز مي دهد به طور و موسي
رايس كارت قرمز مي دهد به كولينا
كارت زرد مي دهد به كوفي عنان
شايد البرادعي به زمين آمد!
شايد كرزاي تعويض شد!
شوراي امنيت دوباره در آفسايد است!
اسكولاري پاس مي دهد به سپ بلاتر
مارادونا به پله
پله به كلوزه
فردوسي پور از بهشت گزارش مي كند و
تمام ستاره ها جمع اند
نبرد هيتلر و موسوليني
داور بوش و خط نگهدار رايس و بلر
توپ جمع كن زلماي نمرودزاد!
داور تمام ساكنان فلسطين را ييرون كرد!
داور به هدي كارت زرد داد
شيمون پرز به بوش پرتقال خوني داد
با هر شوت
وزيري از حماس دستگير شد!
دروازه خودشان كوچك تر از توپ و
دروازه حريف ، تمام زمين
هواپيماهاي جنگي
فرود مي آيند بر زمين چمن
يازده گرگ ، آهويي را دنبال مي كنند و تماشاگران هورا مي كشند
يازده گرگ با دهان خوني
يك سرباز اسرائيلي با يازده ستاره شكسته بر شانه گم مي شود و
شهري در آتش مي سوزد!
ابراهيم را با چاقو مي زنند و
تو را مي خواهند شهيد كنند اسماعيل !
بازي به نيمه نهايي رسيده است
و بسته پيشنهادي شيطان ها براي خدا
حاوي بمب است!
آقاي گل با چكمه
با مسلسل سنگين
بر سكو مي ايستد و
بازي تمام مي شود
خدا ولي تمام نخواهد شد !
دوباره فرعون ، فرعون است وموسي موسي
تنها از ما و آن ها
يكي شهيد خواهد شد و
يكي قابيل
بازي تمام مي شود
و نام ها عوض خواهد شد
به جاي رايس
تخم مرغ گنديده
به جاي بوش
گوجه فرنگي له شده!
اما تو همچنان اسماعيل خواهي ماند!
نشسته ام كنار زمين
نه چمني
نه دروازه اي
نه قانوني
نه داوري
و منتظرم كه چه وقت خدا
به بسته هاي پيشنهادي
جواب خواهد داد!
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
الا اي مهربان مهمان روزه
بخوان سي پاره از قرآن روزه
سحرگه نامه ي لطف الهي
رسيد از روضه ي رضوان روزه
هلال ماه نو يعني كه بشتاب
كه اين طغري و اين فرمان روزه
اصول دين - فروع دينت امروز
همه مخفي ست در اركان روزه
سحر برخيز مانند نسيمي
بخندد تا گل خندان روزه
عطش سيراب از نور الهي ست
بنوش از چشمه ي جوشان روزه
جهنم نيست غير از آتش نفس
مگر كاري كند باران روزه
پر است از سايه هاي رحمت حق
هواي ظهر تابستان روزه
تو مهمان كه اي؟ اي هر كه هستي
همه هستي ست خود مهمان روزه
سحر گه سفره ي عرشي بينداز
به قدر وسعت امكان روزه
ميفكن بر زمين تيغ و سپر را
مجاهد باش در ميدان روزه
شهيد كوفه عطشان خدا بود
شهيد كربلا عطشان روزه
مبادا دل به دنيا داده باشي
تواي پرورده ي دامان روزه
وبال تن مشو از تن جدا شو
گره زن جان خود با جان روزه
دو روزي نيز طفل آخرت باش
بنوش از شيره ي پستان روزه
اگر خواهي خليل الله باشي
درآ در آتش سوزان روزه
عبور از نفس و ظلمت نيست عرفان
عبور از نور شد عرفان روزه
بيا حيران صاحب سفره باشيم
مشو حيران مشو حيران روزه
اگر در حلقه ي طاعت نشستي
اطاعت كردي از فرمان روزه
چنان با روزه سر كن روز ها را
كه باشي عاقبت از آن روزه
مبادا چشم جان و دل ببندي
پي جان مي رسد جانان روزه
سحرهاي بهشت اند اين سحرها
كه مستت مي كند بستان روزه
مرا مانند شمس الحق در اين روز
غزل هايي ست از ديوان روزه
چو فردا عيد فطر آيد چه داني
چه مي داني تو از قربان روزه ؟
نه ذبح نفس خاص عيد اضحي ست
نه عيد فطر شد پايان روزه
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#18

باید با گریه و لبخند ، چینی دل را بزنی بند
صبح پر از خنده و گریه ، شام پر از گریه و لبخند
مرد روی نیزه سرش را دید که می چرخد و چرخید
بعد سرش خورد به دیوار ، صندلی و چوب و کمربند
والمری ، تانك ، شبيخون ، شور شلمچه ، تب كارون
رقص منور ، شب مجنون ، گريه هور و غم اروند...
مي خورد تركش بر جانش ، فرياد مي زد چشمانش
دارم مي سوزم مردم! دربندم ، دربند ، دربند
شد آتش سرد به زودي ، زن ماند و زخم و كبودي
گريان با روغن زيتون ، رفت كنار زن و فرزند
باز دو تا دست صميمي ... باز دو تا بال فرشته ...
دست زني بود و صداي هق هق ناگاه خداوند
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#19
محرم آمده از شهر غم علم در دست
براي سينه زدن، تکيه شد سراسر دست
محرم آمد و خمخانه‌ ي ازل وا شد
وضو ز باده گرفتم، زدم به ساغر دست
حسين آمده با ذوالفقار گريانش
که: هان حسينم و تنهاترين علم بر دست
حسين آمده تا شرح شقشقيه کند
حسين آمده با خطبه‌ي پدر در دست
"چو دست برد به تيغ، آسمانيان گفتند :
به ذوالفقار مگر برده است حيدر، دست"
چو ذوالفقار علي چرخ مي‌زند، بي ‌تاب
چه حال داده خدايا مگر به اکبر دست ؟
ز خيمه‌ گاه مي ‌آيد چو گردباد عطش
حسين را بنگر پاره‌ي جگر در دست !
چه روز بود که ديديم ما به کرب ‌وبلا !
چه حال بود به ما داد روز محشر دست !
بدو شکايت اهل مدينه خواهم برد
به خواب گر دهدم ديدن پيمبر، دست
نشسته‌ام به تماشاي زير و رو شدنم
به لحظه‌اي که برد شمر، سوي خنجر، دست
به خويش مي‌نگرم با دو چشم خون‌آلود
نگاه کردم و در نهر شد شناور، دست
به رود علقمه بنگر که مي‌زند بر سر
به دستگيري مان موج شد سراسر دست !
نمي‌توانم بر روي عشق، بندم چشم
نمي‌توانم بردارم از برادر، دست
تو هر دو چشم من! از هر دو چشم، چشم بپوش
ز هر دو دست، برادر! بشوي ديگر، دست
به پاي دست تو سر مي‌دهند، سرداران
به احترام تو با چشم شد برابر، دست !
به ياد دست تو اي روشناي چشم حسين !
چقدر شام غريبان زديم بر سر، دست
تو را فروتني از اسب بر زمين انداخت
نمي‌رسيد وگرنه به آن صنوبر، دست
قنوت پر زدن دست‌هاي مشتاق است
به احترام ابوالفضل مي‌کشد، پر، دست !
مگر تو دست بگيري که دستگير تويي
به آستان شفاعت نمي‌رسد هر دست !
اگر چه پيش قدت شد قصيده‌ام کوتاه
به اشتياق تو شد، سطر سطر دفتر، دست
حديث دست تو را هيچ کس نخواهد گفت
مگر به روز قيامت رود به منبر، دست !
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:
#20
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل از آن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
گالیله که مُرد
زمین مستطیل نشد!
زمین گرد است هنوز
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,555 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,149 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,634 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان