ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
هر نی نوای نای تو را در می آورد
آوای ربّنای تو را در می آورد
با اینکه زنده ای چه حریصانه نیزه دار
دارد لباسهای تو را در می آورد
پای بر زمین نکش که آنسوی حرمله
میخندد و ادای تو را در می آورد
وقت غروب افسری از خورجین خویش
عمّامه و عبای تو را در می آورد!
من مانده ام سنگ به من میخورد ولی
بالای نیزه صدای تو را در می آورد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا دل عاشق من را به حسین(ع) بسپارند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
یا رضا جان
تو از خاندانی هستی که بین رکوع عقیق یمنی بر گدا میدهد
به هر کس که از هر کجا مانده است شبستان صحن تو جا میدهد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
مرو ای بانوی تب دار دلت می آید؟
من وتنهایی وتکرار دلت می آید؟
توفقط سعی نمودی که مسافر باشی
حیدرو این همه اصرار دلت می آید؟
مامگرقول ندادیم که با هم باشیم
من شوم بعدتو بی یار دلت می آید؟
وقت تنهای من سنگر من بودی تو
حیدرواین همه اشراردلت می آید؟
چند وقتی است به من یک طرفی می نگری
میکنی پوشش اسراردلت می آید؟
زود باید همه ی قائله را جمع کنم
من بمانم در ودیوار دلت می آید؟
بعد تو سهم من این است ازاین مردم شهر
خنده بر حیدر کرار دلت می آید؟
هر کجا میخ ببینم من همان جا مردم
من بمانم در و مسمار دلت می آید؟
چشم وا کن بنگر دختر خود زینب را
که شده بر تو پرستار دلت می آید؟
زینبم رابخدا دیده تر می آید
بستن زخم به زینب چقدر می آید.
دیده بر سینه ی انسیه حورا یک زخم
بسته با پارچه ای سینه ی زهرا یک زخم
روزها میگذرد حادثه ها می آید
روزگاری که ببندد سربابایک زخم
روزگاری که جگرپاره حسن میمیرد
وبسوزاندهمانجاحسنش رایک زخم
روزها میگذرد کربوبلا می آید
آن دمی که بزنند ابروی سقا یک زخم
زخمهایی که ببیند به تمام عمرش
چاره دارند همگی فاطمه الا یک زخم
حرمله تیرسه پر سینه ی فزرندم حسین
می رسد تا به فلک ناله ی دلبندم حسین
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
یاعلی(ع)
ذوالفقار تو دو دم دارد و عیسی یک دم
پس اولوالعزم زشمشیر تو یک دم عقب است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
شاعر به گوش پاره رسیدوسپس نوشت:
دختر نبود ، کاش پسـر بود دخــترت.....
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
کبوترم که دلم گنبد رضا خواهد
زیارت حرم پاک مرتضی خواهد
ثواب لعن عدو میبرد مرابه بهشت
((عدو شود سبب خیر،اگر خداخواهد))
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
دلباخته ام دلبلخته ی پرچم عباس و حسینم
دلباخته ام دلباخته ی نخلای بین الحرمینم
دلباخته ام دلباخته ی سفره ی فتّاح حنینم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
زبانحال حضرت زهرا(س)با امیرالمومنین(ع)
بیا در این دم آخر به هم نگاه کنیم
پسر عمومکرر به هم نگاه کنیم
بیا دوباره به یاد قدیم گریه کنیم
به یاد خنده که برهم زدیم گریه کنیم
حلال کن من بیمارراکه رفتنی ام
قسم به جان تو شیرخداکه رفتنی ام
مراببخش اگرچون خزان پاییزم
دوروزی است به پای توبرنمیخیزم
علی برای من امشب کفن فراهم کن
برای مادرزینب کفن فراهم کن
به زیرمقنعه ام روی خون گرفته
علی ببخش خانه ی مان بوی خون گرفته
علی،نبینمت که جوانی وپیرترشده ای
به پیش چشم همه سربزیر تر شده ای
علی فدای سرت پهلویم شکسته
علی نبینمت که به دستت طناب بسته
هنوزمیشنوم من صدای محسن را
نشد که بوسه کنی چشمهای محسن را
همان که میخ سرش سمت استخوان میخورد
به زیر ضرب لگدبچه ام تکان میخورد
محسن داداشی ...اسفند1392
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
ارسالها: 6,376
موضوعها: 1,451
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
11,951
سپاسها: 0
76 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
ما شیعیان را مرتضی اول امام است
اول علی ، آخرعلی ختم کلام است
مانند مهدی پیرهن مشکی به تن کن
در فاطـمیه عید بر شـیعه حرام است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...