ارسالها: 26,357
موضوعها: 13,060
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۲
اعتبار:
18,994
سپاسها: 7436
11273 سپاس گرفتهشده در 3736 ارسال
چشم به راه ..
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
سالهای سال
روی این نیمکت ،
در همین ایستگاه
چشم دوختم
به راه
تا مسافری ..
مسافری که
هیچگاه ...
{ مژگان عباسلو }
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
ارسالها: 26,357
موضوعها: 13,060
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۲
اعتبار:
18,994
سپاسها: 7436
11273 سپاس گرفتهشده در 3736 ارسال
همیشه عشق در این لحظه لنگ برگشته ..
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
شکست بغضش و بارید ابر و توفان شد
نگاه غمزدهی کفشها پریشان شد
قدم زدند و نشستند جابهجا هرچند،
کنار زن که رسیدند پابهپا کردند
همیشه عشق در این لحظه لنگ برگشته
ورق رسیده به جای قشنگ، برگشته
هنوز ابر، پر از بغض بود و میبارید:
- تو آمدی، به جهان با تو رنگ برگشته
چقدر کوزه پس از تو به رود تن دادند
منم که کوزه به دوشم، تو سنگ برگشته
هنوز دلنگرانم، هنوز دلگیرم
دلت اگرچه به من باز تنگ برگشته
دو لنگه کفش تبآلود تاب میخوردند
کنار ابر ِ نرفته به جنگ، برگشته
...
سکوت در نفس گرم عشق جاری بود
هوای گوشهای از آسمان، بهاری بود
نه رعد بود، نه توفان، جهان و جان خاموش
به احترام دو تا کفش ِ ابر در آغوش ..
{ مژگان عباسلو }
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
ارسالها: 26,357
موضوعها: 13,060
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۲
اعتبار:
18,994
سپاسها: 7436
11273 سپاس گرفتهشده در 3736 ارسال
میبوسمت ..
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
میبوسمت
چه فرق میکند
پشت گوشی
یا پشت گوشت
پرنده
روی سیم هم
پرنده است !
{ مژگان عباسلو }
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
ارسالها: 26,357
موضوعها: 13,060
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۲
اعتبار:
18,994
سپاسها: 7436
11273 سپاس گرفتهشده در 3736 ارسال
از دوستان هر آنچه به هم میرسد ، نکوست ..
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
بگذار سر به سینه من در سکوت ، دوست !
گاهی همین قشنگترین شکل گفتگوست
بگذار دستهای تو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست
دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر میبرد از آدم آبروست !
آزار میرسانم اگر خشمگین نشو
از دوستان هر آنچه به هم میرسد ، نکوست
من را مجال دلخوشی ِ بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست
آغوش وا کن ! ابر مرا در بغل بگیر !
بارانیام شبیه بهاری که پیش روست ..
{ مژگان عباسلو }
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...