امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر اشعار و دلنوشته ها|ویژه دفاع مقدس
#11
آي دونه دونه دونه
نون و پنير و پونه
قصه بگم براتون ؟
قصه ي عاشقونه؟
يه وقت نگين دروغه
يه وقت نگين که وهمه
اون که قبول نداره
نمي تونه بفهمه
بريم به اون فصلي که
اوج گرمي ساله
ماجراي قصه مون
داخل يک کاناله
کانالي که تو اين دشت
مثل قلب زمينه
دورو بر اين کاناله
پر از ميدون مينه
يک کانال که تو اين دشت
مثل قلب زمينه
دور و بر اين کانال
ببين چه دلنشينه
اون يکي پا نداره
روي زمين افتاده
اون يکي رو ببينين
چقدر قشنگ جون داده
رنگ و روي اون يکي
از تشنگي پريده
همون که روي پاها ش
سر دو تا شهيد ه
اونجا که نوزده نفر
کنار هم خوابيدن
ببين چقدر قشنگن
تمامشو ن شهيدن
...
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
بابا شهید شد!
سالی گذشت ، باز نیامد وعید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شدامروز هم نیامد و غم خانه را گرفت
امروز هم دو مرتبه باران شدید شدمادر کنار سفره کمی بغض کرد و گفت
امسال هم بدون تو سالی جدید شدچند سال تیر و آذر و اسفند و... خون دل
تا فاو و شلمچه رفت ولی ناامید شدچند سال گریه های مرا دید وگریه کرد
اما به من نگفت چرا ناپدید شدچند سال رنگ پنجره های اتاق من
هم رنگ چشم های سیاه سعید شدبعد از گذشت این همه دلواپسی و رنج
مادر نگفته بود که بابا ، شهید شد!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
اتل متل يه بابا دلير و زار و بيمار
اتل متل يه مادر يه مادر فداكار
اتل متل بچهها كه اونارو دوست دارن
آخه غير اون دوتا هيچ كسي رو ندارن
مامان بابا رو ميخواد بابا عاشق اونه
به غير بعضي وقتا بابا چه مهربونه
وقتي كه از درد سر دست ميذاره رو گيجگاش
اون باباي مهربون فحش ميده به بچههاش
همون وقتي كه هرچي جلوش باشه ميشكنه
همون وقتي كه هركي پيشش باشه ميزنه
غير خدا و مادر هيچكسي رو نداره
اون وقتي كه باباجون موجي ميشه دوباره
دويدم و دويدم سر كوچه رسيدم
بند دلم پاره شد از اون چيزي كه ديدم
بابام ميون كوچه افتاده بود رو زمين
مامان هوار ميزد شوهرمو بگيرين
مامان با شيون و داد ميزد توي صورتش
قسم ميداد بابارو به فاطمه ، به جدش
تو رو خدا مرتضي زشته ميون كوچه
بچه داره ميبينه تو رو به جون بچه
بابا رو كردن دوره بچههاي محله
بابا يه هو دويد و زد تو ديوار با كله
هي تند و تند سرش رو بابا ميزد تو ديوار
قسم ميداد حاجي رو حاجي گوشي رو بردار
نعرههاي بابا جون پيچيد يه هو تو گوشم
الو الو كربلا جواب بده به گوشم
مامان دويد و از پشت گرفت سر بابا رو
بابا با گريه ميگفت كشتند بچههارو
بعد مامانو هلش داد خودش خوابيد رو زمين
گفت كه مواظب باشين خمپاره زد، بخوابين
الو الو كربلا پس نخودا چي شدن؟
كمك ميخوايم حاجي جون بچهها قيچي شدن
تو سينه و سرش زد هي سرشو تكون داد
رو به تماشاچيا چشاشو بست و جون داد
بعضي تماشا كردن بعضي فقط خنديدن
اونايي كه از بابام فقط امروزو ديدن
سوي بابا دويدم بالا سرش رسيدم
از درد غربت اون هي به خودم پيچيدم
درد غربت بابا غنيمت نبرده
شرافت و خون دل نشونه هاي مرده
اي اونايي كه امروز دارين بهش ميخندين
براي خندههاتون دردشو ميپسندين
امروزشو نبينين بابام يه قهرمونه
يهروز به هم ميرسيم بازي داره زمونه
موج بابام كليده قفل در بهشته
درو كنه هر كسي هر چيزي رو كه كشته
يه روز پشيمون ميشين كه ديگه خيلي ديره
گريههاي مادرم يقه تونو ميگيره
بالا رفتيم ماسته پايين اومديم دروغه
مرگ و معاد و عقبي كي ميگه كه دروغه؟
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
چشم، چشم، دو تا چشم خمار و نافذ و مست
مو، مو، يه خرمن قشنگ و مشکي يکدست
خط، خط دو ابرو مشکيه و کموني
خال، خال، دو گونه گونه اي استخوني
لب، لب دو تا لب همين جوري مي خنده
قربون برم ماشاءالله بابام چه قد بلنده
دندوناشو ببينين
عينهو مرواريده
بابا به اين خوشگلي
هيچ جا کسي نديده
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
می رسی و در حضورت غصه پر پر می شود
دل از آتش می زند بیرون ؛ سمندر می شود
می شوی لبخنده ای در این شب دلواپسی
می شوم آرام و روحم ناگهان تر می شود
می رسی و می رسانی ام به اقلیم دعا
در نمازم می نشینی ؛ وقت باور می شود
ماه می خندد کنار گونه هایت مهربان
آفتاب از چشم تو سر می زند ؛ زر می شود
خسته از آوار دلتنگی چرا ؛ آبی دلم؟
این که از ناگه گذر کردی ؛ همه سر می شود
جان شب بوهای یادت راز این با من بگو:
نیستی و این هوا از تو معطر می شود!
با من یکرو گله بگذار ؛ آبی وببار
اگرت باران نبارد ؛ دل مکدر می شود
گفته ای "وقت خداحافظ ؛ چه فرقی: روز و شب؟"
روز و شب دل در زلال تو شناور می شود
دلنشین کوچه باغ دوستی ؛ همراه دل
کی دلت باور نشین این برادر می شود؟
این برادر ؛ این همان آتش گزین ناگزیر
من که هر شب کتف یادم سرخ خنجر می شود...
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
سلام بر لباسهای خاکی آغشته به خون و ماسه،
سلام بر سفرههای برای هر دو نفر یک کاسه،
سلام بر بدو بایستهای بشمار سه.سلام بر ساحل خروشان بهمنشیر،
سلام بر شلیکهای بی هوای اوّلین تک تیر،
سلام بر پکیدن هرتانک با یک تکبیر،
سلام بر خوابهای خوش تعبیر،
سلام بر امدادهای بیتأخیر،
سلام بر یک نوجوان و هزار اسیر،
سلام بر آیههای بی نیاز تفسیر.سلام بر تنها ره سعادت ،
سلام بر ایمان، جهاد، شهادت،
سلام بر سجادههای سرخ عبادت،
سلام بر زندگی منهای حقارت،
سلام بر آیه اسارت،
سلام بر هراس از خسارت،
سلام بر آزادگان جبهه اسارت.سلام بر لکّههای پایدار خون،
سلام بر عشق مساویست با جنون.سلام بر ترانههای تنهایی،
سلام بر نواهای نینوایی،
سلام بر جنگ با رسوایی،
سلام بر غزلهای جدایی،
سلام بر تاولهای شیمیایی،
سلام بر پایان شکیبایی،
سلام بر نماز نهایی،
سلام بر زخم رهایی،
سلام بر وجه خدایی.سلام بر ترکشهای مأمور،
سلام بر تیرهای معذور،
سلام بر اشکهای مستور،
سلام بر مختاران مجبور،سلام بر عشق آسمانی،
سلام بر ارواح آن جهانی،
سلام بر پرندههای زندانی.سلام بر روزهای پر رمز و راز،
سلام بر پرچمهای سرافراز،
سلام بر شبهای پر تک و تاز،
سلام بر اذان نماز،
سلام بر زخمهای بازسلام بر خبرههای تخریب،
سلام بر اسطورههای تهذیب،
سلام بر منتظران بیشکیب،
سلام بر سینه های پر لهیب،
سلام بر مسافران غریب،
سلام بر معصومیّت های بیفریبسلام بر سنگر و سوله،
سلام بر خشاب و گلوله،
سلام بر تفنگ دو لوله
سلام بر میدانهای مین،
سلام بر سنگرهای کمین،
سلام بر جگر پارهپاره زمین،
سلام بر اصحاب یمین.سلام بر دریاهای دلخسته،
سلام بر آتشفشانهای لببسته،
سلام بر سیمرغان پر شکسته،
سلام بر مهاجران همدسته،
سلام بر سبکباران از قفس رستهسلام بر سنگرسازان بی سنگر
سلام بر قایق سواران بیلنگر،سلام بر شانههای لرزان،
سلام بر چشمان باران،
سلام بر قبرهای یاران،
سلام بر تموج چشمهساران،
سلام بر کارون و کرخه نور و نیسانسلام بر لبهای خشکیده،
سلام بر نخلهای خسبیده،
سلام بر میوههای رسیده،سلام بر سورههای مقاومت
سلام بر جانهای پرطاقتسلام بر سوت انفجار،
سلام بر سوره انفطار،
سلام بر شبهای تیره و تار،
سلام بر چشمهای بیدار،
سلام بر پلکهای خمّار،
سلام بر لحظههای بیتکرار،
سلام بر غمزههای جانشکار،
سلام بر معجزههای ایثار.سلام بر ایستگاه حسینیه،
سلام بر پادگان دوکوهه،
سلام بر شهر شهید هویزه،
سلام بر اذان خط شلمچه،
سلام بر مظلومان حلبچهسلام بر آفتاب غروب،
سلام بر ماهتاب جنوب،
سلام بر هوای مهآلود،
سلام بر اتوبوسهای گلاندود،
سلام بر چادرهای بیدودسلام بر تکبیت جماران،
سلام بر دوبیتی عریان،
سلام بر قطعه شهیدان،
سلام بر غزل عرفان،
سلام بر چارپاره گمنامان،
سلام بر قصیده ایمان،
سلام بر ترکیببند جانبازان،
سلام بر مثنوی بیپایانسلام بر تشییع بیجنازه،
سلام بر ایثار بیاجازه،
سلام بر گمنامان پرآوزه
سلام بر عشق بیاندازهسلام برتدارکات،
سلام بر مخابرات،
سلام بر ادوات،
سلام بر تسلیحات،
سلام بر تبلیغات،
سلام بر صلواتسلام بر تنهای بیسر،
سلام بر سرهای بیپیکر،
سلام بر جنازههای دربهدر،
سلام بر مادرهای بیقبر،
سلام بر قبرهای بی مادرسلام بر بسمالله رمز شروع،
سلام بر میش و گرگ طلوع،
سلام بر شکوه رکوع،
سلام بر خلوص و خضوعسلام بر چتر منوّر،
سلام بر جنازههای معطر،
سلام بر خونهای مطهّر،
سلام بر کربلای مکرّر،
سلام بر قرآن مصوّرسلام بر وصیتنامهها،
سلام بر نصیحتنامهها،
سلام بر پیچ انگیزه و کانیمانگا،
سلام بر درّهها و تپّهها،
سلام بر قلهها و صخرهها،
سلام بر نگفتهها و بیقافیهها،
سلام بر خط ها و نقطهها
سلام بر یادگار سالهای عشق وحماسه،
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
یه روزی روزگاری
دو تا بچه بسیجی
نمی دونم کجا بود
تو فکه یا دوعیجی

تو فاو یا شلمچه
تو کرخه یا موسیان
مهران یا دهلران
تو تنگه حاجیان

تو اون گلوله بارون
کنار هم نشستند
دست توی دست هم
با هم جناق شکستند

با هم قرار گذاشتند
قدر هم رو بدونن
برای دین بمیرن
برای دین بمونن

با هم قرار گذاشتن
که توی زندگیشون
رفیق باشن ولیکن
اگر یه روز یکیشون

پرید و از قفس رفت
اون یکی کم نیاره
به پای این قرارداد
زندگیشو بذاره

سالها گذشت و اما
بسیجی های باهوش
نمی ذاشتن که اون عهد
هرگز بشه فراموش

یه روز یکی از اون دو
یه مهر به اون یکی داد
اون یکی با زرنگی
مهر و گرفت و گفت:«یاد»

روز دیگه اون یکی
رفت و شقایقی چید
برد و داد به رفیقش
صورت اونو بوسید

گل رو گرفت و گفتش:
بسیجی دست مریزاد
قربون دستت داداش
گل رو گرفت و گفت:«یاد»

عکس های یادگاری
جوراب های مردونه
سربندهای رنگارنگ
انگشتری و شونه

این می داد به اون یکی
اون یکی به این می داد
ولی هر کی می گرفت
می خندید و می گفت:«یاد»

هی روزها و هفته ها
از پی هم می گذشت
تا که یه روز صدایی
این طور پیچید توی دشت

یکی نعره می کشید:
عراقی ها اومدن
ماسکاتون رو بذارین
که شیمیایی زدن

از اون دوتا یکیشون
در صندوقو گشود
ماسک خودش بود ولی
ماسک رفیقش نبود

دستشو برد تو صندوق
ماسک گازشو برداشت
پرید روی صورت
دوست قدیمی گذاشت

همسنگر قدیمش
دست اونو گرفتش
هل داد به سمت خودش
نعره کشید و گفتش:

چرا می خوای ماسکتو
رو صورتم بذاری
بذار که من بپرم
تو دو تا دختر داری

ولی اون این جوری گفت:
تو رو به جان امام
حرف منو قبول کن
نگو ماسک رو نمی خوام

زد زیر گریه و گفت:
اسم امامو نبر
ماسکو رو صورت بذار
آبرو ما رو بخر

زد زیر گوشش و گفت:
کشکی قسم نخوردم
بچه چرا حالیت نیست
اسم امام رو بردم

اون یکی با گریه گفت:
فقط برای امام!
ولی بدون بعد تو
زندگی رو نمی خوام!

ماسکو رفیقش گرفت
گاز توی سنگر اومد
وقتی می خواست بپره
رفیقشو بغل زد

لحظه های آخرین
وقتی میرفتش از هوش
خندید و گفت: برادر
«یادم تو را فراموش»

آهای آهای برادر
گوش بده با تو هستم
یادت میاد یه روزی
باهات جناق شکستم

تویی که روزمرگیت
توی خونه نشونده
تویی که بعد چند سال
هیچی یادت نمونده

عکس های یادگاری
جوراب های مردونه
سربندهای رنگارنگ
انگشتری و شونه

هر چی رو بهت میدم
روی زمین میندازی
میگی همش دروغ بود
«یاد» نمی گی، می بازی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#18
شهیدان از شما شرمنده هستیم

که دنیای دنی را بنده هستیم
زبانی یادتان را پاس داریم
به میدان عمل بازنده هستیم
شما محبوب درگاه الهی
ولی ما از گنه آکنده هستیم
شهیدان دست ما را هم بگیرید
سرود توبه را خواننده هستیم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#19
شهادت شهادت همه آرزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه
اگه یه روز فرشته ها بگن چی می خوای ازخدا میگم به خواهش و دعا:
شهادت شهادت همه آرزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه
یاد اون دلهای یه رنگ یادش بخیر یادش بخیر
یاد بروبچه های جنگ یادش بخیر یادش بخیر
یاد اون اشك و شور و شین یادش بخیر یادش بخیر
یاد سربند یاحسین یادش بخیر یادش بخیر
یاد اون غصه ها و رنج یادش بخیر یادش بخیر
یاد كرب و بلای 5 یادش بخیر یادش بخیر
یاد فكه منای عشق یادش بخیر یادش بخیر
دوكوهه كربلای عشق یادش بخیر یادش بخیر
منم همون عاشقی كه جامونده ام از قافله
فقط تو این عالم یه چیز دارم دوای دردمه:
شهادت شهادت تموم آرزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه
یاد اون مردای خدا یادش بخیر یادش بخیر
بچه های بی ادعا یادش بخیر یادش بخیر
یاد اون سنگرای عشق یادش بخیر یادش بخیر
شب جمعه دعای عشق یادش بخیر یادش بخیر
یاد كارون عشق و شور یادش بخیر یادش بخیر
كرخه و نینوا و هور یادش بخیر یادش بخیر
یاد اون غصه ها و رنج یادش بخیر یادش بخیر
شهادت شهادت تموم آرزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#20
ﺁن دسته که فارغ ز علایق رفتند
پیوسته به دنبای حقایق رفتند
پاکیزه تر از شکوفه ها روییدن
با جامه ی خونین چو شقایق رفتند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,500 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  مجموعه کامل اشعار کتاب دیوار از فروغ فرخزاد صنم بانو 19 1,118 ۲۴-۰۳-۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Heart اشعار سجاد شهیدی minaa 13 2,588 ۰۹-۰۳-۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
14 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۲۸-۱۰-۹۴, ۰۹:۰۶ ق.ظ)، ملکه برفی (۰۴-۰۴-۹۴, ۱۲:۱۴ ق.ظ)، Ar.chly (۲۷-۱۰-۹۴, ۰۹:۲۱ ب.ظ)، Neda0077 (۱۹-۱۰-۹۴, ۰۸:۴۹ ب.ظ)، دختر ایران (۱۱-۰۵-۹۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ)، heliia (۲۷-۱۰-۹۴, ۰۷:۴۴ ب.ظ)، آیداموسوی (۱۰-۰۷-۹۵, ۰۸:۴۸ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۰-۰۴-۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، زهرا خانم (۱۲-۰۸-۹۴, ۰۶:۴۵ ب.ظ)، aydil (۲۷-۱۰-۹۴, ۰۷:۳۴ ب.ظ)، شقایق سرخ (۲۷-۱۰-۹۴, ۰۷:۲۶ ب.ظ)، HIDDEN (۰۷-۱۱-۹۵, ۰۷:۲۹ ق.ظ)، taranomi (۰۲-۰۷-۹۶, ۱۰:۳۷ ق.ظ)، بهار نارنج (۲۳-۰۶-۹۶, ۰۳:۱۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان