زن همسایه
زن همسایه
همه از مرگ اقاقی گفتند
همه در سُوک گل مریم عشق
در سکوت ثانیه ها را خواندند
شاپرک خنده زد و گوشه ی ایوان خدا خوابش برد
زن همسایه ی دیروزی ما،
با گل قاصدک خشک نگاهش خندید
انتظار لب پر خنده ی مردی شاید !
انتظار یه بغل نان و کمی عشق کنار بشقاب
مرد شبگرد خیابان خدا هم نالید
سگ ولگرد زرنگ ، تکّه نانش قاپید
زن کنار کوچه ، لقمه ها را می چید
بوق یک صاعقه ی شیک گناه!
هی....... خانم ؛
هم نمک داریم و هم نان و کمی شاید عشق
مرحمت کن مارا ، که هوا بس سرد است
خانه ام هم بالاست
جیب هامان بخدا پر شده از حقُّ النّاس
پدرم یک آقاست ، خود من هم زاده
یک دمی با ما باش
اعتبارم ریشم ، اعتمادم جیبم
نان و عشقت با ما
پس بفرما ، که هوا بس سرد است
زن همسایه ی دیروزی ما .......
ای خدایا !چه هوا نامرد است!
بی سبب مُردم!
تا شاید با شنیدن سُرنای مرگم
دوباره مرا بخاطر بیاوری !
زن همسایه
زن همسایه
همه از مرگ اقاقی گفتند
همه در سُوک گل مریم عشق
در سکوت ثانیه ها را خواندند
شاپرک خنده زد و گوشه ی ایوان خدا خوابش برد
زن همسایه ی دیروزی ما،
با گل قاصدک خشک نگاهش خندید
انتظار لب پر خنده ی مردی شاید !
انتظار یه بغل نان و کمی عشق کنار بشقاب
مرد شبگرد خیابان خدا هم نالید
سگ ولگرد زرنگ ، تکّه نانش قاپید
زن کنار کوچه ، لقمه ها را می چید
بوق یک صاعقه ی شیک گناه!
هی....... خانم ؛
هم نمک داریم و هم نان و کمی شاید عشق
مرحمت کن مارا ، که هوا بس سرد است
خانه ام هم بالاست
جیب هامان بخدا پر شده از حقُّ النّاس
پدرم یک آقاست ، خود من هم زاده
یک دمی با ما باش
اعتبارم ریشم ، اعتمادم جیبم
نان و عشقت با ما
پس بفرما ، که هوا بس سرد است
زن همسایه ی دیروزی ما .......
ای خدایا !چه هوا نامرد است!
بی سبب مُردم!
تا شاید با شنیدن سُرنای مرگم
دوباره مرا بخاطر بیاوری !