امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر شعار|محمد حسین ملکیان
#31
موعود خدا مرد خطر می خواهد
آري سفر عشق، جگر می خواهد
ای جمعیت میلیونی عصر ظهور
او سیصد و سیزده نفر می خواهد!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#32
من مثل تو و تو مثل من چشم به راه
ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه

بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم
ندبه، گریه، عهد، فرج...باز گناه!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#33
بين ما تا هميشه فاصله بود از تو تا من هزارها فرسنگ
جاده ها كور ، راه ها بن بست، اين طرف سنگ آنطرف تر سنگ

از همان روز اول ِ خلقت قسمت شيشه ها شكستن بود
قسمت سنگ ها شكاندن بود، آه... نفرين شيشه ها بر سنگ

گوش اين شهر از زبان تو بود اسم من را گذاشت ديوانه
از همان روز طفل ها هريك مشتشان چوب و مشت ديگر سنگ

ياد دريا بخير، يادت هست؟ ساحل آرام بود و پا شستي
بي تو ساحل ندارد آرامش موج ها مي زنند بر سر سنگ

دست تقدير بشكند كه تو را ، كه تمام مرا گرفت از من
سر به ديوار مي زنم بي تو ،تيزي ات را جلو بياور سنگ!

درجوابم سكوت كردي باز نه كه حق را به حرف من بدهي
شعر بي فايده ست مي دانم نرود ميخ آهنين در سنگ
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#34
ماهي،شب بركه سينه چاكت شده است
ديوانه ي روي تابناكت شده است
هربار در آسمان شهابي ديدم
گفتند ستاره اي هلاكت شده است
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#35
گفتند سرد و بي بخاري راست گفتند
با هيچ كس سازش نداري راست گفتند

گفتند بعد از شانه هاي من سرت را
بر دوش ديگر مي گذاري راست گفتند

قبلا كسي جرات به بدگويي نمي كرد
حالا ولي بي اعتباري راست گفتند

مردم اگر پشت سرت گفتند حرفي
من نيز مي گويم كه آري راست گفتند

گفتند تركم مي كني باور نكردم
سودي ندارد گريه زاري راست گفتند

با اين همه گفتند بعضي وقت ها هم
مثل خود من بيقراري ، راست گفتند؟
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#36
ويلا و كنيزتان مبارك اخوي!
پوتين تميزتان مبارك اخوي!
ما خردل و خاك و تير و تركش خورديم
سرقفلي ميزتان مبارك اخوي!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#37
دستش هوس قنوت دارد اما...
در سينه كوير لوت دارد اما...
خردل خردل خاطره ي اشك آور
خس خس خس خس سكوت دارد اما
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#38
همسنگر! خاكريز يادت نرود
رفتي خانه دوچيز يادت نرود
ناموس - وطن، اگر گذارت افتاد
يك روز به پشت ميز، يادت نرود!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#39
رزمنده ي جزء بود، مسوول نبود
انگيزه اش از جنگيدن پول نبود
در پوتينش ريگ اگر داشت پدر
حالا نفسش بسته به كپسول نبود
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#40
قهوه را بردار و يك قاشق شكر... سم بيشتر!
پيش رويم هم بزن آن را دمادم بيشتر

قهوه ي قاجاري ام همرنگ چشمانت شده ست
مي شوم هرآن به نوشيدن مصمم بيشتر

صندلي بگذار و بنشين روبرويم،وقت نيست
حرف ها داريم ، صدها راز مبهم، بيشتر

...راستش من مرد رويايت نبودم هيچوقت
هرچه شادي ديدي از اين زندگي غم بيشتر

ما دو مرغ عشق، اما تا هميشه در قفس
ما جدا از هم غم انگيزيم، با هم بيشتر

عمق فنجان هرچه كمتر مي شود حس مي كنم
عرض ميز بينمان انگار كم كم بيشتر

خاطرت باشد كسي را خواستي مجنون كني
زخم قدري بر دلش بگذار، مرهم بيشتر

حيف بايد شاعري خوشنام بودم در بهشت
مادرم حوا مقصر بود، آدم بيشتر

سوخت نصف حرفهايم در گلو...اما تو را
هرچه مي سوزد گلويم دوست دارم بيشتر
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,636 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ♥♥ دفتر شعر ♥♥ sadaf 175 16,511 ۲۸-۱۱-۹۹، ۰۵:۴۳ ق.ظ
آخرین ارسال: _RaHa_
  دفتر اشعار| فیض کاشانی Ar.chly 1,096 17,286 ۱۸-۰۶-۹۷، ۰۴:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان