امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دفتر شعر | نگار الهی
#81
هــر کــه را خـــواستـــــم
رفـــت...
نـمی خـواهــمت!
بـــگـــو
کـــه مــی مـــانی

پاسخ
سپاس شده توسط:
#82
روزهــا مـــی گــذرد
و تـــــــو
آن مــبـادایــی
کـــه هــرگـــز نـمـی رسـی...

پاسخ
سپاس شده توسط:
#83
نمی دانم چقدر به زن بودنم ربط دارد
اما وقتی زنی را می بینم که چهره اش غم سنگینی دارد
و خسته است
دوست دارم مراقبش باشم
دوست دارم دعوتش کنم بیاید خانه ام
بگویم بیا پیش من باش، استراحت کن
حرف بزن، هر چه دوست داری بگو
بیا هر چقدر می خواهی توی خانه ی بنفش من بمان
بخواب، سکوت کن، خلوت کن ....
بهتر که شدی آنوقت برو
هر وقت هم خواستی دوباره بیا
و قبل از آمدنت بگو چه غذایی بیشتر دوست داری
دوست دارم وقتی می آیی قابلمه ام روی گاز برای تو قل قل کند
سفره ام را برای دل تو بچینم
و خانه ام را برای راحتی تو آماده کنم
ای تمام زن های خسته ی مردهای این شهر

پاسخ
سپاس شده توسط:
#84
لـــــــیلـی
مـــی شــــوم
مــــجـنـون
نــــمــی خـــواهـــم
فـــقــــط ...
گــــاهی دوســـتـم داشـــتـه بـــاش !

پاسخ
سپاس شده توسط:
#85
لبخندت
ستاره ای سربی بود
ذوب شد
و چکید بر تمام پیکرم
****
زخم هایم را می بوسم
که یادگار شادمانی تواند . . .

پاسخ
سپاس شده توسط:
#86
از کـــــدام راه رفـــتی ؟!
کــه خـــودم را بــه هـــر راهـــی مــــی زنــم
بـــه تــــــــــــــو مـــی رســم...

پاسخ
سپاس شده توسط:
#87
از دیشب باران تندی زد
صبح تمام خیابان ها در آب بود ...
**
مثـــنـوی برای بـــاران
**
باران تـــندي مي زند، وقــت است بـــرگردي
تا مثل هر شــــب خسته و بد مست برگردي

آب از سرم رد مي شود، باران خوبي نيـسـت
يك جیغ ممتد در خيابان، يــك صـــداي ايست!

یک انفجار ســـاده در چشمم و صد هاشــور
بر شیشه بر دیوار، در کوچـــه به راهــی دور

ته مانده های دود را با حــــرص بــلعیـــدن...
یک بار دیگر ضـــربه خوردن باز ترســـیـدن ....

از تو، از این کابوس بی رحــــم پـــُر از رخــوت
از بوســـه های ســـرد یک آغوش بــی لـذت

آن عكـــس هاي چشم در چشم كذايي كـــو؟
آن عشق بازی های ِ پـــــنهان ِ دوتــایی کــو

يك آلـــبوم غمــگين و يــــك موزيــك تكـــراري
با هق هــق بی طـــاقــت یـک زن که انـگـاری

خونابه های عشق را با غــــیــــظ تــف کــرده
بــر روی عـکسـی پـاره با چشمان پف کـــرده

باران دوبـــاره دود ، الــکـــل، زخم ، نامـــردی
شـــاید که از بیراهــــه های کــوچه برگـــردی

شـــاید دوبـــاره در خــیــــابان یا که در ایــوان
اصــلا کنار پنجــــره ، یا پـــیـــش آن گــلـــدان

یک عکس خوب دست در دســـت دوتایـــی را...
امـــا نه ، دیـــگر دیر شد ، خالیســت پشــت ما

تو مست و من بدمـــست تر، ما هر دو ويــرانيم
ما هــــر دو خيس و خسته از طوفان و بارانـيـم

ساعــت گذشـــتــــه از یــک و رگبــار خوابـیده
یک مرد خستــــه، در کـــنار ِ بـــــار خـــوابیـده

ســــاعت ، بدون عقربه، سرمســـت می خـندد
یک زن شــبـیه مـــن که دارد سـاک می بندد....

پاسخ
سپاس شده توسط:
#88
نـــزدیــک تـر بـیـا
و
لـمـسـم کـن
جـــُذام ِ عــاشـقـی ام
مـــُســــری نـیـسـت !!

پاسخ
سپاس شده توسط:
#89
از چـــشــم تـــو افـتـادم
و دیـــگـر ...
از هـیـچ ارتــفـاعـی
نـمـی تـرســـم!

پاسخ
سپاس شده توسط:
#90
خــــوب نگاهت می کنم
چشم هات هنوز می خندند
و موهای بر باد رفته َت هنوز زیباست


فرشته ی بی بالم
بخند
شعر بخوان
دستان کوچکت را دور انگشتان زنانه ام حلقه کن
و دلم را آن جا بــبر
که هیچ کسی خوابش را ندیده


من مـــادر توام
هر شب
روی زخم هات اشک
روی زخم هام نمک می پاشم
و عروسک های کمر باریک اتاقت را بغل می کنم


آرام کودکم ...
قول می دهم
موهایت را از خدا پس بگیرم .

پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دفتر شعر صنم (اشعار نو) صنم بانو 28 3,769 ۲۷-۰۳-۰، ۰۹:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ♥♥ دفتر شعر ♥♥ sadaf 175 16,788 ۲۸-۱۱-۹۹، ۰۵:۴۳ ق.ظ
آخرین ارسال: _RaHa_
  دفتر اشعار| فیض کاشانی Ar.chly 1,096 18,635 ۱۸-۰۶-۹۷، ۰۴:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۰-۰۲-۹۵, ۰۸:۵۸ ق.ظ)، ملکه برفی (۲۰-۰۲-۹۵, ۰۲:۵۲ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 9 مهمان